«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

آشنایی با کتاب «قربانعلی بک و نه داستان دیگر»

 جلیل محمد قلی زاده (ملا نصرالدین)

درباره ی جلیل محمد قلی زاده در پیشگفتار کتاب، بسیار کوتاه و کم نوشته شده است. آنچه می توانم بر آن بیفزایم، نیروی تاثیرگذار این نویسنده ی پیشروی آذربایجان، آران، قفقاز و ایرانی و گاهنامه ی فکاهی اش: «ملانصرالدین» بر بسیاری از دیگر نویسندگان همدوره ی خود و نیز جنبش های اجتماعی آن دوره و از آن میان جنبش و انقلاب مشروطیت ایران است.

از داستان های این کتاب با آنکه «قربانعلی بک» از برخی سویه های ادبی و جُستاری چشمگیرتر است، دو داستان: «اوستا زینل» و «مشروطه» را بیش تر پسندیدم. شما را نمی دانم؛ ولی طنز نهفته در داستان ها بسیار گیرا و نیرومند است.

ب. الف. بزرگمهر     ۱۷ تیر ماه ۱۳۹۲

پیوند دریافت کتاب:
https://www.dropbox.com/sh/26bjoqlfmqv2a3b/X_KZpgr40s



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!