«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ مهر ۱۷, یکشنبه

چارچوب بسته ی کنشگری رستایی را بشکانیم و بفرازی شایسته برسانیم!

بیانیه ی زیر یکی از ده ها نمونه هایی دیگر است که این یا آن رفتار و کارکردِ کم و بیش فراقانونی دستگاه پوشالی نامور به «قوه قضاییه» در رژیمی پوشالی و لرزان را نشانه گرفته و به «محکوم نمودن» آن و دستِ بالا خواست آزاد شدن زندانیان سیاسی و پرخاشگران از بازداشت و زندان کنشگران رستایی ـ سیاسی بسنده نموده است؛ شاید چندان بد نیز نباشد و بر بنیاد آن زبانزد گویا: «کاچی به از هیچی»! ولی آیا در روز و روزگاری که جنبش توده ای میهن مان بویژه بکوشش دلاورانه و جانفشانه ی زنان ایران، گام هایی فراتر برداشته و بگمان من در این میان، مرزهای خیزشی سراسری۱ را نیز گام بگام درمی نوردد، چنان رویکرد و درخواستی بسنده است؟!

شوربختانه، هم اکنون نمی توانم بیش تر در این باره بنویسم و بگمانم چندان نیازی نیز به آن نیست. آنچه هم اینک باید بر زبان آورده شود و آنجا که در توان است به جامه ی کردار نیز درآید، اشاره به فراقانونی بودن رژیمی پوشالی و سر تا پا وابسته به بیگانگان بویژه به کشورهای امپریالیستی باخترزمین است که دَم و دستگاهِ سرکوب و «قوه قضاییه» و دیگر نهادهای یکی از دیگری پوشالی تر چنین رژیمی دزدسالار و ایران بربادده در آن می گنجند.

می بینید؟! جلوی دیدگان تان، اینجا و آنجا که چشمگیرترین نمونه های آن هم اکنون در سنندج و دیگر شهرها و روستاهای کردستان دلاور و بزرگوار در جریان است، توده های مردم سرکوبگران را بفرار واداشته و وامی دارند. من شوربختانه از ایران دورم و به این شوند از این هوده که بخواهم رهنمودی باریک بر زبان آورم، برخوردار نیستم؛ ولی آیا چون نمونه ای از میان ده ها نمونه ی دیگر که می توان به آن ها اندیشید و بکار گرفت به این اندیشیده اید که پرخاش ها را به پیرامون زندان های کشور کشانده و آرنگ هایی با کارکردی شایسته تر در میان نهید؟

چارچوب بسته ی کنشگری رستایی که از آمادگی فرازی دیگر یافتن برخوردار نیست را بشکانیم و بفرازی شایسته برسانیم! آدمی جانوری سیاسی است۲ و کار رستایی که رژیم خرموش پرور اسلام پیشه تاکنون سخت کوشیده تا آن را در چارچوب بسته ی سندیکایی ـ رستایی نگهدارد و بگنچاند، جدا از سیاست و کار سیاسی نیست. بماند که در میهن نگونبخت مان زیر سایه ی سنگین پلیدترین و سرکوبگرترین رژیم تاریخ ایران زمین، بر زبان راندنِ نان نیز نه تنها جُستاری رستایی (صنفی) که بویژه جستاری سیاسی است.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ مهر ماه ۱۴۰۱

پی نوشت:

۱ ـ «خیزش های پراکنده ی توده های مردم ایران در اینجا و آنجای کشور، این بار هم چون سال های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با شتابی چشمگیر به جنبشی در هم تنیده و سراسری فرارویید و پایه های سست رژیمی پوشالی و تن به ننگ مزدوری امپریالیست ها داده را بلرزه درآورد.»  برگرفته از یادداشتِ «آماج ها و رویکرد تبهکارانه ی ꞌنظام خرموش پرورꞌ و پشتیبانان جهانی اش را رسوا کنیم»  ب. الف. بزرگمهر   یکم مهر ماه ۱۴۰۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/09/blog-post_23.html

۲ ـ سخن بسیار باریک «ارستو» که سده ها پیش گفته بود: «آدمی، جانوری سیاسی است» را از یاد نبریم و در دام نیرنگبازی های کلان خرموش های رژیم توسری خور از بیگانه ی دزدان اسلام پیشه نیفتیم که همراه با واپس نشینی ناگزیر در برابر فشار نیرومند توده های بجان آمده، بر کشاندن کارگران و زحمتکشان و و ساختارهای رستایی ـ سیاسی شان به پذیرش چارچوب تنگ رستایی و مهار نمودن آن پامی فشارد که دستِ بالا و در خوش بینانه ترین برخورد در چارچوب «آنارکو سندیکالیسم» مانده، شکست خواهد خورد. از دید نگارنده، کار و کنش رستایی در سرشتِ خود، کاری سیاسی است که در کالبد رستایی انجام می پذیرد.

برگرفته از یادداشتِ «هر روز مات می مانی، چه بگویی و چه بنویسی؟»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/05/blog-post_647.html

***

دادگاه حسن سعیدی ۲۳ مهر و دادگاه رضا شهابی ۲۴ مهر ۱۴۰۱ اعلام شده است

لازم به تاکید است در صورتی که برای حضور در دادگاه اجباربه پوشیدن لباس زندان کنند و بخواهند دستبند و پابند بزنند، فعالین سندیکایی زندانی در دادگاه حاضر نخواهند شد.

هرچند که با توجه به صحبت های بازجویان در دوران بازجویی مبنی بر اینکه که هر آنچه ما (بازجویان) بگوییم قاضی انجام می دهد و حکم صادر می کند عملا دادگاه فرمایشی است و فیلم سراپا دروغ اعترافات اجباری دو معلم سندیکایی فرانسوی نیز تاییدی بر این قضیه است که انتظار دادگاهی عادلانه توهمی بیش نیست.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و‌حومه بار دیگر پرونده سازیهای کاذب برای کارگران و‌ فعالین سندیکایی، و در اینمورد مشخص علیه اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، رضا شهابی، حسن سعیدی و داود رضوی را بشدت محکوم میکند و خواهان پایان یافتن این اقدامات ظالمانه و آزادی کلیه کارگران و ‌فعالین بازداشتی میباشد.

کارگران زندانی، زندانیان سیاسی و‌ کلیه معترضین بازداشتی آزاد باید گردند

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و‌ حومه   ۱۶ مهر ۱۴۰۱

برگرفته از «تلگرام»   ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۱

برجسته نمایی های بوم، همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!