«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ مهر ۱, جمعه

آماج ها و رویکرد تبهکارانه ی «نظام خرموش پرور» و پشتیبانان جهانی اش را رسوا کنیم

خیزش های پراکنده ی توده های مردم ایران در اینجا و آنجای کشور، این بار هم چون سال های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با شتابی چشمگیر به جنبشی در هم تنیده و سراسری فرارویید و پایه های سست رژیمی پوشالی و تن به ننگ مزدوری امپریالیست ها داده را بلرزه درآورد. اینک باز هم چون نمونه های گذشته که هر بار با جانفشانی ها و دلاوری های فزاینده ی توده های مردم و پیشگامانِ از جان گذشته ی رستایی ـ سیاسی فراز تازه تری یافته، رژیمِ دزدسالار رو بمرگ که هستی ننگین خویش را وامدار کشورهای امپریالیستی و دیگر ریزه خواران سفره ی همچنان رنگین ایران است و به پشتوانه ی همان ها تبهکاری های بزرگ و باورنکردنی خویش را پی گرفته و می گیرد، آرایشی ددمنشانه تر از پیش برای سرکوب توده های مردم در پیش گرفته که نمودهای آن بیش از هر جای دیگر در کردستان دلاور و بزرگوار چشم آزار و دردناک است؛ بُریدن اینترنت در سراسر ایران، نشانه ای آشکار از چنین روند بیم برانگیزی است که می رود تا یکبار دیگر جان بسیاری از دلاورترین و از جان گذشته ترین فرزندان این سرزمین باستانی را بستاند و بسیاری دیگر را بزندان افکنده، زمینگیر نماید. در این زمینه، بارها در گذشته، گواه برخورد آبکیِ آنچه «جامعه جهانی» نامیده شده به جُستار پاسداری از «هوده ی آدمی» («حقوق بشر») بودیم و در واپسین نمونه از آن، دیدیم چگونه از کنار کشتار ددمنشانه ی دستکم ۲۵۰۰ تن از پرخاشگران خیابانی شهرهای ایران بدست مزدوران نابکار و آدمکشِ پلیدترین رژیمِ تاریخ ایران که بویی از آدمیت نبرده، گذشتند و همه چیز را در برابر بهره وری های بس سودمندِ غند و انگبینِ از آن میان بویژه زیر پوشش «برجام» سگ مرده  که هست و نیست ایران و ایرانی را بباد داده و می دهد، بفراموشی سپردند. این بار نیز همان است و نشانه ی روشن آن، راه یافتن دژخیم الدوله ی رژیم خرموش پرور که دستش به خون هزاران زندان سیاسی میهن مان از آن میان، شمار بسیاری از نوگلان دست بالا ۱۵ ـ ۱۶ ساله ی ایرانی آغشته است به گردهمایی سران کشورها در سازمان همچنان نامور به «ملت های یگانه» است؛ مردکی سزاوار هزاران بار تیرباران که در آنجا با گستاخی بیمانندی درباره ی زیر پا نهاده شدن هوده ی زن از سوی «باختر زمین» آسمان ریسمان بافت و یادش رفت شنوندگان خود را برای دیدن و ارزیابی چگونگی پاسداری از هوده ی زنان ایرانی فراخواند تا بر بنیاد زبانزدِ «شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن» به میهن در آستانه ی نابودی مان فراخواند تا بچشم خود، گواه چشمه ای از «اسلام ناب محمدی» باشند.

به هر رو، آنچه هم اکنون بیش از پیش بایسته است و من با اندکی دیرکرد درباره ی آن می نویسم، رسوا نمودن هر چه فزاینده تر آماج ها و رویکرد تبهکارانه ی «نظام خرموش پرور» و پشتیبانان جهانی اش بویژه برای توده های مردم در اروپای باختری و آمریکای شمالی است تا افزون بر آگاهی بیش تر از شیوه های کارکرد تبهکارانه ی دولت های شان، درست همان هنگام که «اشک سوسمار» برای مردم ایران می فشانند، فشار بر گرده شان برای دست برداشتن از پشتیبانی های زیرجُلی و گاه آشکار از رژیم دزدسالار و ایران بربادده را افزایش دهند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   یکم مهر ماه ۱۴۰۱

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!