«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ مهر ۳۰, شنبه

تُف بریش رهبر عظیم الشان مان، اگر دروغ گفته باشیم! از این بالاتر؟!

آقا جو (جون بگویش کاشی)! بخدا به پیغمبر به ائمه اطهار قسم ما به روسیه اسلحه نداده ایم؛* دیگر به کجا قسم بخوریم که حرف مان را باور کنید؟ تُف بریش رهبر عظیم الشان مان، اگر دروغ گفته باشیم! از این بالاتر؟! ما که به همه چیز گردن نهاده ایم؛ چرا ما را در چشم عوام الناس تا این اندازه خوار و ذلیل می کنید؟!

از زبان کودک خردسال «نظامِ خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۱

امیر عبداللهیان، وزیر امور برونمرزی ایران، در دیدار با ایرانیان جا خوش کرده در ارمنستان [بخوان: مزدوران کاسه لیس نظام»!] گفت:
«تا به حال، هیچگونه سلاحی به طرف روسی نه داده‌ایم و نه خواهیم داد. ما مخالف جنگ در هر جای جهان هستیم [ارواح مَشکِت مادربخطای دروغگو!]. ما مخالف جنگ بین آذربایجان و ارمنستان هستیم. برای همه روشن است که برای برخی کشورهای غربی و آمریکا فوت یک دختر ایرانی، نمی تواند موضوعی تا این حد جنجالی باشد.»

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۱ (با اندک ویرایش و فشرده نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!