«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۱۹, دوشنبه

من چشمم از این مردم راستین آب نمی خورد ـ بازانتشار

نمی دانم در این راهپیمایی مردمی۱ که برای پرخاش به آن همه آشوب ها که بیش از ۱۰۰ شهر ایران را در اندک زمانی فرا گرفت، چند تن آمده بودند و آیا تنها در همان یک میدانِ تهران، همه گرد آمده بودند یا در شهرها و روستاهای دیگر هم چنین راهپیمایی های مردمی برگزار شده بود؟ به هر رو، دوستان مان در رژیم ایران با دروغ بستن به من و دیگر دست اندرکاران کشورهای اروپای باختری و آمریکای شمالی که گویا پشتیبان آشوبگران هستیم و به آن ها یاری رسانده ایم، اندرز داده بودند که راهپیمایی مردمی دوشنبه گذشته و اگر درست دریافته باشم، در همان یک میدانِ تهران را ببینیم تا بدانیم مردمِ راستین  چه کسانی هستند.۲ کسان دیگری هم این راهپیمایی تا آن میدان که پیش تر پیامک آن را برای کارمندان دستگاه های دولتی، کانون های آموزشی و نمی دانم کدام جاهای دیگر فرستاده بودند را جنبشی خودجوش نام نهاده بودند۳ که بهتر بود این را نمی گفتند. شاید برخی از آن ها می پندارند که باید «گوبلز» را در دروغگویی های گُنده، پشت سر بگذارند و شکست دهند؛ ولی چنین کارهایی، همانگونه که زبانزد خودشان بزیبایی می گوید: «از آن سوی بام همراه با تشت خود بر زمین خوردن و رسوا شدن است»۴ با این همه، من به این ها کم تر کار دارم و تنها اشاره ای کردم که بدانند دروغگویی هم اندازه ای دارد و باز هم بگفته ی زبانزد دیگری از مردم آن منطقه که ما بیش از خودشان از اینگونه زبانزدها آموخته ایم و آن را در رفتار و کردار خویش بکار می بندیم «به گنجشکه گفتند: منار تو کونَت! گفت: یک چیزی بگو که بگنجه!» آدم نابخرد، همین است دیگر! می پندارند چون زمان های دورتر که رسانه های پر و پیمان و اینترنت در کار نبود، دروغ مالیات ندارد۵ و هر چه سرِ هم کنی، دیگران می پذیرند.

به هر رو، اندرز آن نُنُربچه ی وزارتخانه ی اجاره ای شان۶ کنجکاویم را برانگیخت تا مردم راستین آن کشور را بهتر بشناسم. نخستین پدیده ای که چشمم را گرفت و از شما په پنهان، انگشت بدهان ماندم، شمار بسیار کم «مردم راستین» به میدان آمده در آن کلانشهر غول پیکر بود؛ سپس با خود گفتم: خوب! شاید اینترنت شان از کار افتاده و شماری از آن آن مردم، پیامک فراخوان را دریافت نکرده اند؛ وگرنه، می آمدند و جا برای سوزن انداختن نمی بود. باز هم اندیشه ای دیگر ذهنم را انباشت که اگر همه ی آن ها نیز می آمدند، شمارشان بگونه ای نسنجیدنی، بسیار کم تر از آشوبگران از کار درمی آمد که ناگهان آنگونه که بر زبان خودشان آمده و شاید بسیار بیش از این ها نیز باشد، ناگهان در ۵۰۰ نقطه ی بیش از ۱۰۰ شهر گویی از زمین جوشیدند و همه جا را آنچنان پر کردند که  وادار شدند، بسیج و سپاه را به یاری فراخوانند. چگونه می شود که حتا یک آشوبگر هم درون این مردم راستین نتوانسته، رخنه کند و آشوب راه بیندازد؟! نه کسی از پشت چاقو و خنجر خورده، نه گلوله ای از دور یا نزدیک در رفته و کسی را کشته یا زخمی کرده و نه حتا الف بچه ای با تفنگ ساچمه ای، چشم و چال کسی را نشانه گرفته است! همه با خوبی و خوشی در آن میدان گرد هم آمده اند و سرُمرُ گنده، بی هیچ رخداد ناگواری به خانه های شان بازگشته اند! ماجرا کمی بودار است! مرا بگو که می خواستم در برابر آن مردم راستین سر خم کنم و برای این راهپیمایی آشتی جویانه و بی دردسر که دست آشوبگران را برای «جامعه جهانی» رو کرد به آن ها شادباش بگویم.

آیا رژیم جمهوری اسلامی، همه ی آشوبگران را دستگیر کرده یا آن ها که دستگیر نشده اند، آنچنان موش شده اند که به میان این مردم راستین نیامدند تا دستِکم انگولکی کنند و دادِ کسی را درآورند؟! با مغزی باد کرده با خود می اندیشم، اگر شمار آشوبگران در کشور خودمان تا این اندازه بود و یکباره در همه جا سبز می شدند، شاید این آبخُست، بیش تر از ونیز و برخی جاهای دیگر در آب فرو می رفت. نه! سر و ته این ماجرا با هم نمی خواند و من چشمم از این مردم راستین آب نمی خورد. چیستانی آزاردهنده است و مغزم دیگر کار نمی کند ...

ب. الف. بزرگمهر   هفتم آذر ماه ۱۳۹۸


پی نوشت:

۱ ـ راهپیمایی جَک و جانوران و لات و لوت های گروهبندی های خرموش اسلام پیشه همراه با ناچار شدگانِ نگونبختی با وابستگی های گوناگون مالی از هر رقم بسوی «میدانِ انقلاب» تهران، نیمروز دوشنبه، چهارم آذر ماه ۱۳۹۸

۲ ـ «عباس موسوی، در نشست خبری هفتگي با خبرنگاران با بر زبان راندن اینکه ایران پرخاش را هوده ی مردم می‌داند و گردهمایی های آشتی جویانه را برسمیت می‌شناسد، گفت:
«ما سال‌های گذشته نیز شاهد اعتراضات بوده‌ایم؛ اما حساب اغتشاشگران و گروه‌های خط گرفته جداست.»

آقای موسوی با گفتن اینکه امیدواریم کشور‌هایی که از آشوبگران پشتیبانی کردند، پاسخگو بودن به  آن را بپذیرند، گفت:
«تعجب می‌کنیم از کشور‌هایی که سطح سیاست خارجی آن‌ها آنقدر نازل شده که می‌خواهند فیلم آتش زدن‌ها برای آن‌ها فرستاده شود.»

وی به کشور‌های پشتیبان آشوبگران پیشنهاد کرد:
«راهپیمایی مردمی امروز را ببینند تا بدانند مردم واقعی چه کسانی هستند.» برگرفته از «خبرگزاری پشم و شیشه»  چهارم آذر ماه ۱۳۹۸

۳ ـ بنگرید به تصویر پیوستِ پیامکِ فراخوان به راهپیمایی خودجوش که برای گروه های گوناگون اجتماعی فرستاده شده بود.

۴ ـ این «کدو تنبل انگلیسی» از ندانمکاری، تنبلی یا هر شَوَندِ دیگر، دو زبانزد ما را با یکدیگر آمیخته و ناخودآگاه زبانزد تازه ای ساخته است.

۵ ـ «دروغ که مالیات ندارد»

۶ ـ عباس موسوی، توتی «وزارت خبرچینی بسود یانکی ها در ایران»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!