«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۲۱, چهارشنبه

شیوه ی برخورد جعفر عظیم زاده، درست و شایان پیروی است

باری دیگر و به بهانه ای پوچ تر از پیش، برایش زندان بیش تری بریده اند؛۱ به هر شوندی، نمی خواست پای در آن بیدادگاه با نام ریشخندآمیز «انقلاب» بگذارد؛ با زور او را بردند تا به پندار خویش، هم نمایشی از قانونگرایی و قانونمندی داده باشند و هم شاخ این فرزند شایسته ی طبقه کارگر ایران که با جان و دل برای بهبود زندگی و ساماندهی رستایی (صنفی) کارگران ایران کوشیده و می کوشد را بشکنند:
گناهی کبیره و خوف برانگیز از دیدِ خرموش های اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان که برای آن می بایستی حتا با پایمال نمودن قانون های خودساخته هرگونه شده، بهانه هایی تازه تر بتراشند و بر سال های زندان وی و شمار دیگری از برومندترین فرزندان ایران زمین بیفزایند؛ و مگر بهانه تراشی در چنین ولایت سگ مذهبی کار دشواری است؟ روشن است که نه؛ تنها همین بس که به ابروی فلان بانو که گویا پسند کیر خر کاشته شده در آن بالا نبود، گیر بدهند تا جلوی راهیابی اش به مجلس فرمایشی خیمه و خرگاه نظام را بگیرند. جعفر عظیم زاده و عظیم زاده های دیگری چون وی که جای خود دارند؛ شنیدن نام شان لرزه بر اندام کژ و کوله ی "نظام" بی سر و سامان می اندازد و دندان های ولایتمداران شان را از خشم کلید می کند.

به هر رو آنچه از دید من، شایان درنگ و چون نمونه ی بانو نسرین ستوده،۲ سزاوار پیروی است، ـ و انگیزه ای برای نگارش این یادداشت نیز شد ـ شیوه ی برخورد جعفر عظیم زاده و پاسخ بُرنده ی وی به پرسش میرزابنویس بیدادگاه است:
«ـ ... در دادگاه تجدیدنظر اعتراض خواهی داد یا نه؟

ـ من همانطور که می دانید، حاضر به شرکت در این دادگاه هم نبودم؛ چه برسد به دادگاه تجدیدنظر. به قاضی افشاری بگویید، من بزودی اعتراض خود را رو به افکار عمومی و در دادگاهی به وسعت ایران و با شرکت هیات منصفه ای هشتاد میلیون نفری ارائه خواهم داد.»۳

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ خرداد ماه ۱۳۹۹ 

برجسته نمایی های متن از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ دیروز حکم یک سال و یک ماه زندان (علاوه بر حکم ۵سال قبلی) به جعفر عظیم زاده ابلاغ شد. سه شنبه هفته گذشته پس از اتمام دادگاه جعفر برایم پیامکی تحت عنوان حکم صادر شد آمد در اقدامی بی سابقه و حیرت انگیز قوه‌ قضائیه جمهوری اسلامی ظرف مدت ۲۰ روز از مورخه ۹۹/۲/۲۲ الی۹۹/۳/۱۳یک کارگر حق طلب زندانی رابه دلیل اعتراض نوشتاری و بیانی به قطع بیمه درمان زندانیان سیاسی و غیر سیاسی در سال گذشته و اعتراض به صدور احکام سنگین علیه کارگران هفت تپه و کارگران شرکت کننده در مراسم روز جهانی کارگر در مقابل مجلس با اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی هم مورد بازجوئی و  بازپرسی قرار داد هم برایش دادگاه برگزار کرد. جعفر حاضر نشده بود در این دادگاه شرکت کند اما او را با اعلام اینکه شرکت در این دادگاه جبری است وادار به حضور در دادگاه کردند.

برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»  ۱۹ خرداد ماه ۱۳۹۹

۲ ـ رژیم سگ مذهبِ فرمانروا بر میهن مان، رژیمی ضدِ ملی، زنهارخواه و فراقانونی است. اگر توده های مردم، کارگران، زحمتکشان و دیگر نیروهای رزمنده و آزادیخواه تاکنون به فرمان های آن، ناگزیر گردن می نهادند، زین پس نباید به دستورها و فرار و مدارهای بگیر و ببندِ این رژیم تبهکار و ایران بربادده تن داد. از دید من، برخورد بانو نسرین ستوده در نپذیرفتن قرار بیدادسرای رژیم، ستودنی، شایان پیروی و سرمشقی برای دیگر رزمندگان سرزمین ماست.

برگرفته از یادداشت «برخورد بانو نسرین ستوده، شایان پیروی و سرمشقی برای دیگر رزمندگان سرزمین ماست»  ب. الف. بزرگمهر  دوم تیر ماه ۱۳۹۷

۳ ـ دیروز جعفر حین ابلاغ حکم در مقابل سوال منشی قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب که از او پرسیده بود در دادگاه تجدیدنظر اعتراض خواهی داد یا نه؟ اعلام کرد:
من همانطور که میدانید حاضر به شرکت در این دادگاه هم نبودم چه برسد به دادگاه تجدیدنظر. به قاضی افشاری بگویید من بزودی اعتراض خود را رو به افکار عمومی و در دادگاهی به وسعت ایران وبا شرکت هیات منصفه ای هشتاد میلیون نفری ارائه خواهم داد. (دنباله ی پی نوشت شماره ۱)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!