«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ فروردین ۱۴, شنبه

... خودت اگر حسابش را داری، بشمار تا ترا پاداشی سزاوار دهم! ـ بازانتشار

برگرفته ی زیر چکیده گفته های آخوندی جاخوش کرده در «شورای نگهبان واپسگرایی و تاریک اندیشی» رژیم سرسپرده ی ایران است:
«ولایت فقیه، ولایتی انتخابی نیست و انتخاب آن به مردم واگذار نشده است ... وظیفه مردم این است با کسی که خصوصیات یک فقیه جامع‌الشرایط را داراست و به این طریق انتخاب شده، بیعت کنند ... در زمان ما اگر رهبری حکمی فرمودند، کسی ‌نمی‌تواند بگوید من آن را قبول ندارم  [در صورتی که کسی حکم رهبر را نادیده بگیرد] حکم خدا را کوچک شمرده است. اگر فقیه اشتباه کرد، خداوند یک اجر برای او در نظر می‌گیرد و اگر اشتباه نکرد، اجر او مضاعف خواهد بود.»* 

با آنچه این آخوند واپسگرا بر زبان رانده، چند نکته بگونه ای برجسته خود می نماید:
الف. به هیچ گرفتن انقلاب توده ای و خلقی شکوهمند مردم ایران برای سرنگونی رژیم ستمشاهی و جایگزینی آن با رژیمی توده ای و پاسدار حقوق خلق های ایران که اسلام پیشگان مزدورِ سرمایه آن را به شکست کشاندند؛
ب. تایید خودکامگی و جایگاه فرعونی ولایت فقیه در اندازه ای بسی بیش از جایگاه پادشاه در رژیم ستمشاهی بگونه ای که هر ندانمکاری وی، نه تنها بی پادافره بماند که حتا از سوی خدایی که روشن نیست آن شِکر را کِی و کجا میل فرموده و چگونه به گوش این آخوندِ کاسه لیس رسیده، پاداش نیز یابد؛
پ. بالا گرفتن موج ناخشنودی و پرخاش و سرریز در میان نیروهای «خودی» و پیرامون رژیم و بگمان بسیار نیرومند در بدنه و حتا فرماندهی «سپاه پاسداران واپسگرایی و تاریک اندیشی» که به هر شَوَندی نمی خواهند بیش از این با سردمداران تبهکار و سراپا آلوده ی رژیم در ننگ و رسوایی زنهارخواهی به منافع ملی و پشت نمودن به توده های مردم ایران، همدست و همپا باشند؛
ت. کوششی جانکاه برای سرپوش نهادن روی ریدمان ها و تِرِکمان های پی در پی رهبری دَبَنگ، نابکار، خودبین و کینه توز با بهره برداری نابجا و فریبکارانه از باورهای دینی و مذهبی توده های مردم که از دید من بجایی نخواهد رسید و دیگِ خشم و نفرت توده های مردم بجان آمده که بدنه ی نیروهای نظامی ایران را نیز دربرمی گیرد، به جوش آورده و سر خواهد راند؛ هم اکنون نشانه های روشنی از آن در میان نیروهای یادشده دیده می شود که امیدوارم در شرایط ناگوار کنونی، هرچه زودتر بجُنبند؛ خود را از بند پریشانگویی های مذهبی ساخته و پرداخته بهره کشان فرمانروا بر ایران رهانده و کاری انجام دهند. بسیاری از این نیروهای ناخشنود از سوی رژیم تبهکار که آن ها را سرِ خری برای داد و ستدهای خویش با «شیطان بزرگ» می بیند، دانسته و آگاهانه به پیشانی (جبهه) جنگ هایی فرقه ای در عراق و سوریه و جاهای دیگر برای کشته شدن فرستاده می شوند.

آنچه خود از زبان چنان خدای ساخته و پرداخته ای به ولی فقیه سر تا پا ریدمانش در ایران می توانم بگویم، چنین است:
شمار ریدن ها و تِرِکمان هایت از دستم دررفته است؛ خودت اگر حسابش را داری، بشمار و به پای من بگذار تا ترا پاداشی سزاوار دهم.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۲ اَمرداد ماه ۱۳۹۴

 http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/08/blog-post_83.html 

پانوشت: 

* گزیده فرمایشاتِ بیش از اندازه حکیمانه و مشعشعانه ی محمد‌مهدی شب‌ زنده‌دار٬ عضو «شورای نگهبان واپسگرایی و تاریک اندیشی»، برگرفته از تارنگاشت «دیگربان»، ۲۰ اَمرداد ماه ۱۳۹۴ 

http://www.digarban.com/node/22613?utm_source=feedburner&utm_medium=feed&utm_campaign=Feed%3A+Digarban+%28digarban+rss%29

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!