«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ فروردین ۳۰, دوشنبه

نامه نگاری میان آن دو "برادر دینی" چند سال است که در میان می باشد! ـ بازانتشار

به گزارش کوتاه زیر اندکی باریک شوید! تکذیبِ نامه ی «مقام ورشکسته ی رهبری» که کم تر کسی برایش تره خرد می کند به «برادر بَرَک حسین» در آنسوی اقیانوس از سوی سخنگوی «وزارت امور خارجی» یا همانا «خفاش مادینه نظام» است که در دروغگویی و وارونه وانمودن واقعیت، دست همه ی «خفاش های نرینه» و «عنینه» و همه ی «بوزینگان نظام» را از پشت بسته است؛ گرچه، گاه با آنچنان ناشیگری که تنها بدرازای یکروز دروغگویی اش آشکار شده و خفاش ناچار به لانه بازگشتن و تا مدتی آفتابی نشدن بوده است. نمونه های چندی از آن ها را در یادداشت های پیشینم یادآور شده ام.۱ این بار، وی با «غیر حرفه ای» خواندن رسانه های باخترزمین که به آرشی دیگر و بگونه ای ریشخندآمیز، حرفه ای بودن خویش را به رخ خبرنگاران خودی و نخودی (الحمدلله ناخودی در میان شان نیست!) می کشد و به پارسی نه جندان درستی گفته است:
«هیچگونه نامه جدیدی مطرح نمی‌باشد.»۲ که بیگمان آماج سخن، «... مطرح نیست» یا از آن بهتر: «... در میان نیست» است.

هنگامی که این را می خواندم با بدیده گرفتن پیشینه ی دروغگویی هایش، یاد تصویری از خفاشی درختی افتادم که چندی پیش آن را در تارنگاشتم درج نموده بودم (تصویر پیوست)۳ و با خود گفتم:
او هم بیگمان به چنین وضعیتی دچار است؛ سر و چشم و دست ها و پاها همواره رو به هوا بی آنکه زمین زیر پایش را ببیند ...

خوب! دست ها را برای نیایش بالا بردن و به آسمان چشم دوختن، گرچه سودی دربر ندارد و کسی در آن بالا نیست که سخنی بگوش بگیرد و نیازی را برآورده کند به گاو و گوسپند دیگران نیز زیان نمی رساند؛ حتا پاها را گاهی هوا کردن برای او که مادینه ای است، پدیده ای غیرعادی نیست و در آیین وی نیز به عنوان یکی از مهم ترین وظیفه های دینی سپارش بسیار شده است؛ ولی چنین پدیده و "وظیفه" ای به آرش آن نیست که آدمی سر به هوا باشی و زمین زیر پایت را ننگری! اکنون هم نمی دانم؛ شاید در میان آن همه دروغِ گاه ناشیانه، این یکی راست از آب درآمده و «الدنگِ مُعظّم» نه در چند هفته ی گذشته که در چندین هفته یا ماه گذشته به "برادر دینی" بسیارباهوش تر از خودِ وی در آنسوی اقیانوس نامه نگاشته است. مگر چند هفته با چندین هفته تفاوتی چندان دارد؟! از همین رو و با سود بردن از همان ادبیات نارسای وی، می گویم:
نامه نگاری میان آن دو "برادر دینی" چند سال است که در میان می باشد! شما تازه از راه رسیده ای و از این نامه نگاری ها و بویژه از درونمایه ی آن ها آگاه نیستی۴؛ شاید هم بهتر باشد که سپارش وی یا به زبان چربِ خودت: «مقام معظم رهبری» را درباره کدبانوگری به گوش بگیری و شب ها در جایگاه دروازه بان با آقای خانه، فوتبال بازی کنی.۵ می پندارم برای خفاش مادینه ای چون تو، اینگونه بهتر نیز باشد؛ زیرا کم تر به دروغگویی و لاپوشانی گند و گُهِ نظام وامانده ناگزیر خواهی شد؛ دستت را از حلیم آلوده ی «نظام» بیرون کشیده، آش خودت را در خانه بار می گذاری و بزهکاری هایت نزد توده های مردم ایران نیز سنگین تر نخواهد شد.

ب. الف. بزرگمهر       ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۳

 http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/02/blog-post_91.html 

پی نوشت: 

۱ ـ دو تا از این یادداشت ها و پیوند آن ها
«خودمان را گول نزنیم! این ”خر“، همانا توده های مردم ایران هستند ...»، ب. الف. بزرگمهر، دهم دی ماه ۱۳۹۳
«دروغ، دروغ و باز هم دروغ!»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۳ 
http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/12/blog-post_28.html 

۲ ـ «ادعای ارسال نامه‌ از سوی مقام معظم رهبری به رییس‌جمهور آمریکا، بازی رسانه‌ای غیرحرفه‌ای است»، «ایسنا»، ۶ بهمن ماه ۱۳۹۳ 

۳ ـ  «چکار کنم؟ خدا ما را اینگونه سر به هوا آفرید!» هفتم دی ماه ۱۳۹۳
http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/12/blog-post_516.html 

۴ ـ «برادر! آخر اینگونه که پیش چشم مردم، سکه ی یک پول سیاه می شویم ... باید چیزی دندانگیر داشته باشیم که آن را به عنوان پیروزی به مردم نشان بدهیم ...» از نوشتار:
«برادر! آخر اینگونه که پیش چشم مردم، سکه ی یک پول سیاه می شویم ...»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۷ بهمن ماه ۱۳۹۳
http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/02/blog-post_6.html 

۵ ـ «این بحث دانشگاه و تحصیلات و مانند اینها که باز بعضیها جنجال میکنند که در تحصیلات تبعیض است، این تبعیض همه جا بد نیست. تبعیض آنجایی که ضدّ عدالت باشد، بد است. والّا فرض کنید وقتیکه شما در یک تیم فوتبال، یکی را می گذارید مهاجم، یکی را می گذارید مدافع، یکی را می گذارید دروازهبان، خب این تبعیض است دیگر. اگر آن کسی که باید در خط دفاع واایستد، گذاشتند مهاجم، خب تیم خواهد باخت. آن کسی که باید مهاجم باشد، اگر گذاشتند دروازهبان که بلد نیست این کار را، خب تیم می بازد. این تبعیض است، [امّا] این تبعیض، عین عدالت است؛ یکی را اینجا می گذارند، یکی را آنجا می گذارند، یکی را آنجا می گمارند.»

«بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور»، علی خامنه ای، ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۳
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26155 

***

ادعای ارسال نامه‌ از سوی مقام معظم رهبری به رییس‌جمهور آمریکا، بازی رسانه‌ای غیرحرفه‌ای است 

سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان، نوشته ی روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» که در آن ادعا شده، در چند هفته ی گذشته نامه‌ای از سوی «مقام معظم رهبری» به رییس‌جمهوری آمریکا نوشته شده  به شدت تکذیب کرد و از آن چون یک بازی رسانه‌ای غیرحرفه‌ای یاد نمود.

مرضیه افخم تصریح کرد:
«نامه‌نگاری رییس‌جمهوری آمریکا دارای سابقه بوده که در برخی موارد نیز به این نامه‌ها پاسخ داده شده است.»

وی تاکید کرد:
«هیچگونه نامه جدیدی مطرح نمی‌باشد!»  

«ایسنا»        ۶ بهمن ماه ۱۳۹۳ 

این گزارش از سوی اینجانب، ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی شده است: ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!