«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

اگر قرار بود باری دیگر دیگر فرزندم را بزرگ کنم ...

تصویر پیوست از کودکی پرخور و کم جنبش را درج کرده و نوشته است:
اگر قرار بود یکبار دیگر فرزندم را بزرگ کنم، انگشتم را کم تر به نشانه ی تهدید به سوی او می گرفتم؛ کمتر به ادب کردن او می اندیشیدم و در برابر، بیش تر به برقراری ارتباط با او اهمیت می دادم. کمتر به ساعتم نگاه می کردم و چشم هایم را بیش تر برای نگاه کردن به او به کار می گرفتم. با او بیش تر به گردش می رفتم؛ بادبادک های بیش تری به آسمان می فرستادم؛ کم تر خود را جدی می گرفتم؛ ولی جدی تر با او بازی می کردم. دشت های بیش تری با وی می پیمودم و ستارگان بیش تری با او به تماشا می نشستم؛ کم تر او را می کشیدم که تندتر راه برود و بیش تر در آغوشش می کشیدم. رفتار خشک و سختگیرانه ام را کم تر به کار می بردم و بجای آن، بیش تر از وی پشتیبانی می کردم. به جای پنداربافی درباره ی ساختن خانه، اعتماد به نفس را در وی پرورش می دادم و به جای اینکه دل سپردن به نیرو را در خود برویانم، نیروی عشق ورزیدن را در خود پرورش می دادم.

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

اهریمن به زیر پوستم می رود که بنویسم:
... و کم تر به وی، چلوکباب و خوراک های چرب دیگر می دادم تا چاق و چله نشود و گاهی نیز وی را وامی داشتم تا با سگ های ولگرد کوچه و خیابان، سگ دو بزند و چربی های افزوده را بسوزاند!

ب. الف. بزرگمهر     نهم اردی بهشت ماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!