«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

خلق را تقلیدشان برباد داد!

کار برگرفته از جایی دیگر را هنر جا نزنیم و جلوی چنین کارهایی را بگیریم!

دیروز که نگاره ای منتشر شده از سوی کسی در «گوگل پلاس» با برنام «اسید پاشی اصفهان» را دیدم، یادداشت زیر را نوشتم:
«این کار تقلیدی آشکار از اثر یک نقاش پرآوازه ی اگر اشتباه نکنم فرانسوی است؛ تقلید، هنر نیست! در طرح پیشین وی  نیز که ناصرالدین شاه و دختران و پسرانش را کشیده بود، نشانه هایی از کار اردشیر محصص دیدم؛ ولی نادیده گرفتم. این یکی دیگر تقلیدی آشکار و کاری ناپسند است. هرکس این آقا را می شناسد به وی گوشزد نماید.    ب. الف. بزرگمهر    ۲۸ مهر ماه ۱۳۹۳» از «گوگل پلاس»

امروز، همین کار تقلیدی را در گاهنامه ی اینترنتی پرخواننده ای که نان به نرخ روز ـ و از سوی هر کسی به سویش دراز شود ـ می لُنباند، دیدم که به نوبه ی خود، نموداری از سطح پایین چنین گاهنامه هایی از آن میان در زمینه ی درج نوشتارهای مشتی پاچه ورمالیده ی سیاسی است که کم و بیش همه شان نیز به دزدی اندیشه و کار دیگران خو گرفته اند. از همین رو، یادداشت درج شده در «گوگل پلاس» را در اینجا نیز انتشار می دهم. این تنها مشتی است نمونه ی خروار که دامنه ی گسترده ای در زمینه های گوناگون یافته است.

ب. الف. بزرگمهر     ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!