«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۳, شنبه

اگر ریگی به کفش نداریم، داستان دوستی گرگ و میش را تبلیغ نمی کنیم!


نوشته است:
«می گویند: تاریخ تکرار است و تجربه. ببینید، تفرقه و اختلافات داخلی چه بر سر ما ایرانیان آورد! پس باید آگاه باشیم.»

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

روشن است که چنین سخنی، آگاهانه یا از سرِ ناآگاهی در شرایط کنونی، چه آرشی دارد:
ترساندن مردم از فرجام کار:
خاموش شوید! بروید به خانه های تان! ناخشنودی نشان ندهید! و فشرده ی سخن آنکه:
کور باش و دور باش!

نمونه ی چنین سخنانی را در گفته های سخنران «نیایش آدینه» اسپهان بگونه ای نرم تر، بچه خر کن، ولی با تهدیدی پوشیده گواه بودیم:
«مردم باید با حفظ آرامش اجازه ندهند که مسئولان از مسیر اصلی خارج شوند و به آنها اطمینان دهند که می توانند با تمام تمرکز این مسئله را دنبال کنند؛ چرا که مسولان دلسوزانه به دنبال حل مساله و پیگیری هستند؛ پس احتیاجی به تجمع و راهپیمایی ندارد! از مسوولان می‌خواهیم، هرچه سریع تر این مساله را روشن کنند؛ چرا که جامعه نیازمند آرامش است.»*

همه ی این ها در هنگامه ای که تبهکاری های سازمان داده شده ی اسیدپاشی به روی زنان و دختران بیگناه اسپهان و بگمان بسیار، جاهایی دیگر رخ داده و برنامه های پلید دیگری زیر برنام «امر به معروف و نهی از منکر» با آماج افزایش بیش از پیش جو خفقان به سود سرمایه داران بزرگ جهان و همدستان و مزدوران زالو سرشت شان در ایران آماده می شود، برافروختگی و برانگیختگی توده های به جان آمده ی ایران را در پی داشته و بیم گسترش برانگیختگی و خیزش توده ها در جاهای دیگر، رژیم را ترسانده و گماشتگانش را وادار به جاخالی دادن و سر خم کردن در برابر این موج نموده که هنوز آن را عقب نشینی نمی توان انگاشت:
«هیچگاه قلب یک مومن یا متدین ابلاغ نمی‌کند که چنین عمل زشتی انجام دهد و من از این تریبون با تمام مردم مومن و متدین اصفهان این اقدام وقیحانه را محکوم می‌کنیم ... این عمل هم از نظر عقلی و هم از نظر شرعی محکوم است و مطمئن هستم کسی یا کسانی که این‌چنین کردند دین و ایمان ندارند ...»*

برای نویسنده ی آن دو جمله ی کوتاه، نوشته بودم:
«این سخنی کلی گویانه و نادرست است.» («گوگل پلاس»)

می پرسد:
«... یعنی به نظر شما تفرقه باعث پیشرفت و پیروزی میشود؟» (همانجا)

می نویسم:
... منظور این نبود که پراکندگی، پیشرفت و پیروزی در پی دارد. ببینید! سراسر تاریخ به جز سوسیالیسم نخستین آن (دوره ی کمون های اولیه)، تاریخ نبرد طبقاتی است. خوب! اگر فشرده بگویم، در این چارچوب، حق با شماست که کسانی که با هم منافع مشترک طبقاتی دارند، باید از پراکندگی بپرهیزند، سخنی بجاست؛ وگرنه می شود تبلیغ داستان دوستی گرگ و میش که گویا از یک چشمه آب می خورند.

هم اکنون، همین نبرد را در ایران خودمان (و به همینگونه همه جای جهان!) می توانیم با کمی باریک بینی بیش تر ببینیم:
حاکمیتی که نماینده لایه های رویهمرفته نازک بورژوازی بطور عمده بازرگانی و دلال صفت، بزرگ دیوانسالاران در خدمت آن ها و زمینداران بزرگ است که برخلاف منافع توده های مردم (در اینجا دانسته نمی گویم: منافع ملی!) و به بهای نابودی ایران در پی به توافق رسیدن با بورژوازی امپریالیستی است؛ چون جنس هر دو یکی است؛ در برابر آن، توده های مردم ایران را می بینید که با سیاست اهریمنی امپریالیست ها و نوکران شان در ایران، برپایه ی باورهای دینی یا دین ناباوری شان، چون لشکرهای شکست خورده ی «سلم» و «تور» به «خودی» و «ناخودی» بخش بندی شده و به جان هم انداخته شده اند. اینکه به عنوان نمونه، بیاییم تبلیغ کنیم، توده های به خاک نشسته ی مردم، همبستگی تان را با سوداگران بزرگ بازار و سرمایه داری ایران حفظ کنید؛ چون آن ها برای پیروزی نیاز به همچشمی با همچشم جهانی خود یا همانا امپریالیست ها دارند، نه به ایران کمک کرده ایم و نه به توده های میلیونی آن؛ برعکس، خواسته یا ناخواسته، آب به آسیاب امپریالیست ها و همین لایه های نازک نامبرده ریخته ایم تا یکدیگر را دریابند و پوست توده های مردم را بیش تر بکنند و اینگونه نیز نیست که همکاری آن ها بگونه ی همکاری دو شریک با حقوق برابر خواهد بود؛ نه! یکی وابسته و کارچاق کن آن دیگری است: سرمایه داری یی که به سرمایه داری وابسته (کمپرادور) دگردیسه می شود. چنین روندی در اقتصاد سیاسی و پیرو آن سیاست ایران به زیان توده های مردم آن با شتاب بسیار در جریان است. آنکه این را درمی یابد و در سوی توده های مردم ایستاده به پیکار با آن برمی خیزد: نمودی از همان مانش «نیرد طبقاتی» که هنوز هم موتور پیشرفت تاریخی است!

با همه ی فشردگی سخن کوشیدم تا دربرگیرندگی (جامعیت) خود را حفظ کند. با این همه اگر جایی ناروشن یا نارساست بفرمایید تا توضیح دهم یا آن را درست کنم.

ب. الف. بزرگمهر    سوم آبان ماه ۱۳۹۳

* «نمودار اسلام»: مجتبی میردامادی، به اصطلاح «امام جمعه موقت اصفهان»، «نیایش آدینه»، دوم آبان ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!