«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

نگاه نکنید به زنان بی بند و باری که پایین بالای نظام مُقَدَّس مان را یکی کرده اند

«تحریم‌های شدید، ایران را متوجه توانایی‌ها و نیروهای درونی خود کرد و در همین مدت تحریم‌ها، زمینه پیشرفت‌های بسیاری برای ایران مهیا شد و کشور ما توانست در زمینه‌های مختلف از جمله ꞌعلم و فناوریꞌ، ꞌپزشکی و بیولوژیکꞌ، ꞌهوا ـ فضاꞌ، ꞌهسته ایꞌ و ꞌنانوꞌ به پیشرفت‌های شگفت آوری دست یابد.»

از برُخ کشیدن ها و بجیب خود نهادن های «کیر خر نظام خرموش پرور» در دیدار با مهتر جمهور «روسیه سپید» (بلاروس)، برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۲۲ اسپند ماه ۱۴۰۱

دنباله ی بیانات بصیرت افزای «مُعَظَّم الله»:

... نگاه نکنید به زنان ورپریده ی بی بند و باری که از چند ماه گذشته تاکنون، در خیابان های ولایت مان رژه رفته و هنوز می روند و با چادر و روسری از سر برداشتن و آتش زدن شان، پایین بالای نظام مُقَدَّس مان را یکی کرده اند! این ها نه از «هسته» سر درمی آورند؛ نه پیشرفت های شگفت انگیز «نانو» و اینا را بکون شان می گیرند. حتا اگر آن ها را زبانم لال برای هواخوری هم شده به فضا بفرستیم، وختی برگردند و پا بزمین بگذارند، استغفرالله خواهند گفت: آن بالا خدایی ندیدیم! تا این اندازه بی بصیرت اند این ها. البته برادران مسوول ما هم در این میان بیکار ننشسته و در برنامه ای تازه و چند منظوره که یکی از آن ها برپا کردن پرده دودی آلوده به پیشرفته ترین زهرهای بیولوژیک برای پوشش دادن به توافقات اخیر با خدا ذلیل شان کند: آمریکایی های زیاده خواه که برای چندمین بار ناچار شدیم زیر بار گردن کلفتی های شان برویم، سرگرم خانه نشین کردن همه ی اغتشاشگران و برهم زنندگان نظم مقدس مان هستند. می دانیم شنیدن آن شاید خوشایندتان نباشد؛ ولی در گام های آینده ناچاریم هر چه بیش تر با همچشمان خود در افغانستان همسو شویم. از بس به این ورپریده ها گفتیم، بیایید برای تان چادرِ سیاه با تخفیف فوق العاده آماده کرده ایم، زبان مان مو درآورد؛ زیر بار نمی روند و باز هم با همکاری «شیطان بزرگ» سرگرم چیدن نخشه های تازه برای بی آبرو کردن مان در چشم «جامعه جهانی» هستند؛ بطوریکه دری که در گفتگوهای «برجام» بزحمت لای آن را گشوده ایم، نزدیک به بسته شدن است و کَاَنَّهُ انگشت مان هم لای در می ماند. خوب! ما هم بر آن شدیم همان بلایی که بسیاری از بی بی های دوران گذشته ی خودمان به آن دچار بودند* و از بی چادری پا بیرون خانه نمی گذاشتند را سر این ها بیاوریم تا قدر عافیت بدانند و نتوانند چوب لای چرخ اسلام عزیز بگذارند. انشاء الله با خانه نشین شدن شان، مسائل حادّی چون بیکاری جوانان و اینا که سال هاست با آن ها دست و پنجه نرم می کنیم، کم شود ... ببخشید! کجا بودیم؟! هان! پیشرفت های علم و فناوری و اینا. حال شما که خوب است انشاء الله؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ اسپند ماه ۱۴۰۱

* «بی بی از بی جادری خانه نشین است»

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!