«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ اسفند ۲۸, یکشنبه

ایکاش من هم لاک پشت بودم

می بینید چه اندازه پیشرفت کرده ایم؟! از «ایکاش من هم یک پاسدار بودم»۱ تا ایکاش من هم لاک پشتِ باغ جانوران بودم.۲ آفتابه لگن بیاورید؛ «عاقا» تنگ شان گرفته ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ اسپند ماه ۱۴۰۱

پی نوشت:

۱ ـ از بیانات فریبای «امام سیزدهم» در گفتگو با تنی چند از فرماندهان سپاه پاسداران به تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۶۰ خورشیدی که بسیاری از جوانان و نوجوانان رزمنده در پیشانی های جنگ با «صددام» را چون «گوشتِ دَمِ توپ» بکار گرفته و بکشتن داده بودند.

۲ ـ «لاک پشت درخشان» برای نخستین بار در «باغ جانوران مسکو» پا به جهان نهاد. این نادرترین گونه در آستانه نابودی است. کارمندان باغ، لاک پشت را در بررسیِ روزانه برنامه ریزی شده ی تخم ها در «انکوباتور» یافتند که هنگام بیرون آمدن از تخم، ۲۹ گرم بود که هم اکنون به ۵۰ گرم سر می زند و بیش تر روز بگونه ای کوشا این ور آن ور می جنبد و برای این کار از همه ی چند و چون های بایسته برخوردار است: یک «تراریوم» گرم با نور درخور و پناهگاه ها یا همانا سوراخ سنبه های بسیار، آب پاکیزه و خاک سست که در آن می تواند بکاود؛ از چندین گونه کاهو، میوه های شیرین، کدو سبز و کدو تنبل نوش جان نماید و شادمانه بِزید.

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   ۲۸ اسپند ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی و افزوده هایی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!