«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ فروردین ۲, جمعه

چرا واقعیت را درنمی یابید؟! جولان، جای استرها و یابوهایی چون ماست ... ـ بازانتشار

در حالیکه «شورای امنیت سازمان ملت ها»، سخنان نخست وزیر اسرائیل درباره ی «چیرگی همیشگی» این کشور بر بلندی های جولان را رد می‌کند، اسرائیل این موضع‌گیری را پیامد «درست درنیافتن واقعیت ها» نامیده است.

«بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل به تازگی نشست دولت خود را در بلندی های به چنگ آمده در «جولان» برگزار کرد و در آنجا گفت:
«هنگام آن رسیده که جهان، چیرگی همیشگی اسرائیل بر این سرزمین را بپذیرد.»

در ۴۹ سالی که از چنگ اندازی اسرائیل به بلندی های «جولان» می‌گذرد، این نخستین نشست دولت اسرائیل در آنجا بود. به گزارش خبرگزاری‌ها، «شورای امنیت سازمان ملت ها»، روز سه‌شنبه، هفتم اردیبهشت، با برپایی نشستی پافشاری نمود که همگی هموندان این شورا گفته های نخست وزیر اسرائیل را محکوم و از سیاست‌های این کشور درباره ی سرزمین «جولان» «نگرانی عمیق» خویش را نشان داده اند.

برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها: «رادیو فردا»، هشتم اردی بهشت ماه ۱۳۹۵ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

نوشته ی زیر تصویر:

از زبان «نادان یابو»، رو به «شورای امنیت سازمان ملت ها»:
چرا واقعیت را درنمی یابید؟! اینجا بلندی است و در آن حتا الاغ هایی چون شما نمی توانند به آسودگی جابجا شوند؛ اینجا تنها جای رفت و آمد خداخواسته و همیشگی استرها و یابوهایی است که نه تنها در آن به آسودگی این ور و آن ور می روند و جولان می دهند که لنگ و لگد و جفتک هم می اندازند. برای همین، خدای ما: «یَهُوه» آن را جولان نام نهاد! شما الاغ های چموش نمی توانید دریابید که من و هموندان دولتم، پس از سال ها چشم براه بودن تا چه اندازه خود را در اینجا آزاد و رها احساس کردیم ...

ب. الف. بزرگمهر    هشتم اردی بهشت ماه ۱۳۹۵


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!