«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ اسفند ۱۸, شنبه

آسیب شناسی را که از ما نگرفته اند!

نخود آش:
ـ آقا! تا شما با دولت، بشین و پاشوی آسیب شناسی داشته باشید، سوداگران باز هم بیش تر جیب مردم را می بُرند و بهای کالاها باز هم بالاتر می رود.۱ این که نشد کار! در ولایت خودمان، گوسپند و بز اسلام۲ به کشورهای همسایه قاچاق می شود و دو سه برابر فروخته می شود؛ شما هم در چشم بهمزدنی، شرکتِ داد و ستد سرِ هم می کنید تا گوسپند و بز از رومانی یا دیگر بلا کفر به کشور بیاورید؛ آنهم با هواپیما! البته می دانیم تا پای آن جانوران خوشگوشت به زمین ولایت برسد، گوشت و پوست و تخم و پشم و ایناشان همگی حلال می شود؛ ولی اینکه نقض غرض است. یا شاید نه؛ آسیب شناسی است که ما از آن سر در نمی آوریم؟!

از زبانِ «عبدالناصر خان اینستاگرام باز»:
ـ بله، جان برادر! شما درست می گویید؛ ولی اگر یادتان باشد، همین چندی پیش یکی از برادران دیگرمان گفته بود، همین که هست را باید شکرگزار بود۳ کمی با خود بیندیشید، چنانچه خدای تبارک و تعالی به فرشتگان که شمارگان آن ها در آسمان از جمیع جنّ و اِنس در سراسر کره زمین، چندین بار بیش تر است، کونی برای ریسیدن عطا فرموده بود، چه وضعیت اسفناکی، پیش می آمد؟ آنهم با این بی آبی!۴ خوب چاره چیست؟! اگر بالاتر رفت از نو آسیب شناسی می کنیم تا چاره ی کار را بیابیم. آسیب شناسی را که از ما نگرفته اند! بحمدالله تا دل تان بخواهد، الا ماشاء الله، آسیب شناس در رشته های گوناگون هم داریم.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ اسپند ماه ۱۳۹۷

پی نوشت:

۱ ـ عبدالناصر همتی در یادداشتی «اینستاگرام»ی با اشاره به آسیب شناسیِ ارز ۴٢٠٠ تومانی از سوی دولت و «بانک مرکزی» نوشت: «تشدید تحریم ها، بیشترین تاثیر منفی را بر اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه دارد؛ لذا، طبیعی است که مهم ترین بحث های دولت و بانک مرکزی، بر نحوه ی تامین کالاهای اساسی و داروهای مورد نیاز مردم متمرکز شود. موانع و اشکالات سیستم توزیع موجب شده که علیرغم تاثیر اولیهِ ارز ۴۲۰۰ تومانیِ کالاهای اساسی در کنترل تاثیر شوک طرف عرضه، معایب آن به تدریج آشکار گشته و با افزایش قیمت آنها در بازار، ضمن ایجاد رانت، موجب افزایش سطح عمومی قیمت ها شده است. در واقع اختصاص ارز ترجیحی به کالاهای اساسی به علت طبیعت بازار در اقتصاد و ضعف سیستم توزیع و نظارت، نتوانسته در میان مدت از افزایش قیمت آن ها جلوگیری کند و لذا به تدریج در بیشتر موارد، یارانه از مصرف کننده فاصله گرفته و نصیب واسطه ها شده است. بانک مرکزی، با جدیت دنبال آسیب شناسی این موضوع بوده و با ارائه گزارشات لازم، پیگیر موضوع است. دولت نیز مساله را در دستور کار خود دارد و طبعا تصمیم مناسب را در این خصوص اتخاذ خواهد کرد.»

برگرفته از گزارش «آسیب‌شناسی ارز ۴۲۰۰ تومانی در دستور کار دولت»، «ایبِنا»  ۱۸ اسپند ماه ۱۳۹۷

۲ ـ زمانی کمابیش دراز، عبارتی خوارکننده ی تاریخ و فرهنگ و نیز خلق های ایران، سرِ زبان میوه چینان انقلاب بهمن ۵۷ افتاده بود که چپ و راست، آن را همه جا بکار می بردند و شاید هنوز بر سر زبان مشتی آخوند نادان تر از نادان است: «ایران اسلامی»! بر بنیاد چنین عبارت سخت کودنواری، هر چه در این سرزمین بوده و هست از زیر خاکی گرفته تا جانداران دوپا و چهارپا و خزنده و جونده ی روی خاک، اگر تا آن هنگام هم اسلامی نبوده اند از زمان روی کار آمدن گلّه ی دزدان اسلام پیشه بر سر کار، اسلامی شده اند. به این ترتیب، حتا می توان گفت و نوشت: «ارمنی اسلامی»؛ گورِخر که جای خود دارد.

برگرفته از پی نوشتِ یادداشتِ «می آمدید از این حقیر استفتاء می کردید ...»، ب. الف. بزرگمهر  ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۷

۳ ـ در روز‌هایی که صف خرید گوشت و مرغ یخ زده روز به روز فشرده‌تر می‌شود به باورِ وزیر «جهاد کشاورزی»، همین که چیزی برای عرضه هست، باید خدا را سپاسگزار بود! این بخشی از پاسخِ محمود حجتی به پرسش اجرا کننده ی برنامه تلویزیونی درباره ی چون و چرای افزایش بهای گوشت و مرغ و ناخشنودی مردم است:
«اول باید خدا رو شکر کنیم که [گوشت و مرغ] هست؛ باید بپذیریم در شرایط سختی داریم کشور را اداره می‌کنیم.» برگرفته از «تابناک»، هفتم بهمن ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده ی درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۴ ـ قاضی قوم خود را گفت:
ای مردم خدای را شكر كنید.

شكر كردند و گفتند:
این سپاس از بهر چه باشد؟

گفت: خدای را سپاس دارید كه فرشتگان را نجاست مقرر نیست. ار نه بر ما می ریسیدند و جامه های ما را می آلودند.

جاودانه عُبید زاکانی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!