«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۲۴, جمعه

آب اصفهان، تشنه ی چاره جویی ـ بازانتشار


گفت و گو با مهدی بصیری اصفهانی
 
اگر جنگل‌ها و مراتع را درست نگه‌داریم بهترین كار را برای استقلال آب، حفظ خاك، آب سالم و حتی جذب باران انجام داده‌ایم.
 
مهدی بصیری اصفهانی در سال ١٣٢٢ در اصفهان متولد شد. او مدرك كارشناسی خود را از دانشكده كشاورزی كرج گرفت و فوق‌لیسانس را در رشته درختان میوه و دكترای خود را در رشته اكولوژی مرتع در امریكا خواند. سال ١٣۵٨ به ایران بازگشت و در دانشگاه صنعتی اصفهان در دانشكده كشاورزی مشغول تدریس شد. او از سال ١٣۷٢ در دانشكده منابع طبیعی مشغول كار شد ، در این سال با تعدادی از همفکران جمعیت حمایت از منابع طبیعی و محیط زیست «پیام سبز» را تاسیس نمود و در پایان سال ١٣٨٩ بازنشسته شد. مهدی بصیری پس از بازنشستگی ضمن ارتباط با دانشگاه به كار كشاورزی مشغول شده و همكاری‌هایی با تشكل‌های كشاورزی اصفهان مانند صنف كشاورزی و خبرگان كشاورزی دارد. ایشان در ١۵ سال اخیر درباره زاینده‌رود مطالعات میدانی و تاریخی انجام داده و از تغییرات وضع رودخانه مشاهداتی داشته و هنوز به این مسائل می‌پردازد و مقاله‌هایی در این زمینه نوشته و در سمینارهایی شركت كرده است.
 
زاینده‌رود نقش زیاد و همه‌جانبه‌ای در اصفهان دارد. اصفهان تنها شهری است كه به طول ٤٠ كیلومتر در دو طرف زاینده‌رود دارای پارك و تفریحگاه مناسب است. ازسویی همه در اصفهان چاه آب دارند و این چاه‌ها از زاینده‌رود تغذیه می‌شده و نهرهای (مادی‌ها) زیادی از زاینده‌رود منشعب می‌شده‌اند. علت كم‌آبی اصفهان و خشك‌شدن تکراری رود را برخی در كم‌آبی طبیعی و نزولات آسمانی می‌دانند و برخی در مصرف فوق‌العاده آب ذوب‌آهن و فولاد مباركه و برخی دیگر این مشكل را ناشی از استانی‌شدن مدیریت آب می‌دانند كه از سال ١٣٨٤ به بعد انجام شد. برای نمونه زاینده‌رود از زردكوه بختیاری تا مرداب گاوخونی در گذشته دارای مدیریت واحد بود و اکنون بخشی از آن تحت مدیریت استان چهار محال و بختیاری و بخش دیگر تحت مدیریت استان اصفهان است. 
 
عده‌ای از كارشناسان می‌گویند اگر تونل سوم از كوهرنگ به زاینده‌رود وصل شود، مشكل زاینده‌رود حل می‌شود. شما كه كار میدانی در این زمینه كرده‌اید و تحقیقات مفصلی انجام داده‌اید آیا علت‌های دیگری را هم برای خشك‌شدن آب زاینده‌رود در نظر دارید؟ 
 
مطالبی كه شما به آن اشاره كردید درست است، ولی همه این مواهب اكنون از اصفهانی‌ها گرفته شده است. 
 
گفته می‌شود زاینده‌رود در فصل تابستان به زمین فوتبال و مكانی برای تولید گردوخاك تبدیل شده است. 
 
وقتی آب در رودخانه وجود ندارد، مادی‌ها (نهرها) و چاه‌های آب خانه‌های مردم هم خشك می‌شود. این مسئله شرایط حاد و خطرناكی برای شهر اصفهان پیش آورده است. رودخانه‌ زاینده‌رود به‌عنوان شاهرگ حیاتی و تمدن‌ساز در فلات مركزی ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. یكپارچگی اكوسیستم زاینده‌رود از زردرود بختیاری تا باتلاق گاوخونی موجب تنوع زیستی و نیز پیدایش جوامع انسانی متعددی شده كه رمز اصلی در پایداری محیط‌زیست و فعالیت‌های انسانی در حاشیه این رودخانه است. این رود از كوه‌های زاگرس سرچشمه گرفته، در دره زاینده‌رود جریان یافته و در دشت زاینده‌رود مورد استفاده‌های مختلف قرار می‌گرفته است. بخش‌ مهم زاینده‌رود در همین شهر اصفهان است. در كنار زاینده‌رود به‌تدریج جوامع انسانی ظهور پیدا كرد و توسعه كشاورزی در اطراف زاینده‌رود به‌وجود آمد و روال بهره‌برداری از آب و عرفی كه در تمام قوانین دنیا وجود دارد، شكل گرفت. حق‌آبه یعنی حق استفاده از آب و مالكیت آن كه متعلق به صاحب آب است. در كار تدوین حق‌آبه‌ها كه در زمان اردشیر بابكان شكل گرفت و در زمان صفویه و توسط شیخ بهایی این حق‌آبه‌ها بررسی شد، تغییر زیادی انجام نگرفت، ولی به صورت مكتوب و مدون درآمد. او شیوه اجرا و تنظیم را به مردم آموزش داد. آب رودخانه در آن زمان به ٣٣ سهم تفكیك شده بود كه از این ٣٣ سهم، سه سهم آن متعلق به شهر اصفهان و ٣٠ سهم آن متعلق به كشاورزی بالادست و پایین‌دست اصفهان بود. از این ٣٠ سهم، ١٠ سهم آن متعلق به كشاورزی بالادست است كه از پل كله یا روستای مدیسه شروع می‌شود و تا ماربین اصفهان ادامه می‌یابد و یك سهم متعلق به ماربین اصفهان و ١٩ سهم دیگر مربوط به روستاهای شرق اصفهان می‌شود.
 
تونل اول كوهرنگ به زاینده‌رود در زمان نخست‌وزیری دكتر مصدق افتتاح شد. در سال ١٣٣٣ طی مصوبه‌ای آب را به همان نسبتی كه ذكر شد بین كشاورزان تقسیم كردند و قرار شد هزینه حفر تونل را از آب‌بران و كسانی‌كه از آب استفاده می‌كردند بگیرند. این پول را كه به‌عنوان پول كوهرنگی معروف بود سال به سال از مردم می‌گرفتند. قبض‌های آن هنوز دست كشاورزان است. بنابراین شهر اصفهان و كل رودخانه كه شامل تونل اول و كل زاینده‌رود است در سال‌هایی كه به‌‌طور معمول بارندگی انجام می‌شود معادل ١١٨٠ میلیون مترمكعب آب دارد. علت اصلی نامگذاری زاینده‌رود این بوده كه اضافات مصرف آب زاینده‌رود دوباره به این رود برمی‌گشته است، برای نمونه اگر یك میلیارد و ١٨٠ میلیون مترمكعب آب داشتیم حداقل معادل دو میلیارد مترمكعب آب می‌توانست مصرف شود كه به دلیل بازگشت آب به رود بوده است. 
 
آیا این پدیده به دلیل نفوذپذیری بعضی لایه‌ها و نفوذناپذیری لایه‌‌های زیرین بوده است؟ 
 
بله، در لایه‌های شنی اطراف رودخانه آب نفوذ می‌كرده و دوباره به رودخانه برمی‌گشته است. آب زاینده‌رود به صورت ثقلی در دشت اصفهان جریان داشته و حاصل آن كشاورزی بسیار خوب و اتلاف كم آب بوده است. تونل دوم كوهرنگ اوایل انقلاب در سال ١٣٦٤ افتتاح شد. 
 
آیا كارهای این تونل پیش از انقلاب انجام شد؟ 
 
كارهای آن تونل قبل از انقلاب شروع شده بود و در سال ١٣٦٤ توسط ژاپنی‌ها به انجام رسید. این تونل هم به میزان ٢۵٠ میلیون مترمكعب به سیستم رودخانه آب اضافه كرد. پس از آن، تونل چشمه لنگان زده شد كه سه سال پیش حدود ١٠٠ میلیون مترمكعب آب به رودخانه اضافه كرد. تونل بعدی تونل خدنگستان بود كه گویا امسال افتتاح شد. این تونل ۷٠ میلیون مترمكعب آب به رودخانه اضافه می‌كند. بنابراین در مجموع ٤٢٠ میلیون مترمكعب آب در سال، به آب حق‌آبه‌داران اضافه شد.
 
در حال حاضر ۷۵ درصد از آورد آب اصفهان متعلق به حق‌آبه‌داران است كه شامل كشاورزان و شهر اصفهان است و مالكیت آن متعلق به حق‌آبه‌داران است، اما مصارف غیر حق‌آبه‌داران شامل صنایع، مصارف شرب و شهری، فضای سبز، توسعه کشاورزی، پمپاژها و چاه‌های حریمی بیش از این میزان است، چرا كه شهر اصفهان بسیار توسعه‌یافته است، از این‌رو مقدار زیادی آب مصرف می‌شود. در مجموع آب شهر اصفهان و آبی كه برای یزد و كاشان می‌رود معادل ۵٣٠ میلیون مترمكعب در سال است. بنابراین بیشتر آب‌هایی كه به زاینده‌رود اضافه شد به کشاورزان حق‌آبه‌دار اصفهان نمی‌رسد. 
 
آیا آبی كه به یزد می‌رود از سرچشمه كوهرنگ نیست؟ 
 
همه آب‌های جاری در زاینده‌رود از سرچشمه‌های کوهرنگ و زاینده‌رود است، ولی محل برداشت آب برای یزد سد چماسمان است که از پایین باغ بهاران وارد لوله می‌شود. متأسفانه آب یزد بیشتر برای صنعت استفاده می‌شود و مقدار كمی از آن برای شرب است، چرا كه كارخانه‌های فولاد، ذوب‌آهن و كاشی در آن منطقه رو به توسعه است.
 
مصارف شهری نیز بسیار بالا رفته است. در حال حاضر معادل ۵٣٠ میلیون مترمكعب به مصرف شهری می‌رسد كه تنها برای شرب نیست. مصارف باغبانی، شست‌‌وشو، كارگاه‌های كوچك و... هم در شهر وجود دارد. صنایع اصفهان مثل ذوب‌آهن بسیاربزرگ شده است.از صنایع اصفهان ذوب‌آهن بزرگترین مصرف‌كننده آب است و پس از آن فولاد مباركه قرار دارد. دو نیروگاه بزرگ و یك پالایشگاه در حال توسعه هم در اصفهان داریم كه آب بسیاری مصرف می‌كند. كارخانه پلی‌اكریل و صنایع زیردستی هم مصرف آب زیادی دارند. گرچه سازمان آب آمار درستی ارائه نمی‌دهد، اما صنایع آب بسیاری مصرف می‌كنند. مجموعه صنایع نظامی نیز در اصفهان مصرف آب زیادی دارند. جالب این‌كه فولاد مباركه، ذوب‌آهن و صنایع نظامی هریك به‌طور جداگانه زمین زیادی دارند كه یا در آن كشاورزی می‌كنند و یا فضای سبز است. این سه مؤسسه هر میزان آب لازم دارند در اختیار می‌گیرند و كنترلی روی آنها نیست. اگرچه از مصرف این سه، اطلاع دقیقی در دسترس نیست، اما حدس می‌زنیم حدود ٢٠٠ میلیون مترمكعب است. این همه گل بود كه به سبزه نیز آراسته شد. به سبزه آراسته‌شدن هم قانونی بود كه در مجلس تصویب شد. پیش از این وزارت نیرو از چاه‌های آب هرساله مبلغی به‌عنوان حق‌النظاره می‌گرفت. متأسفانه مجلس این قانون را لغو كرد و از آن به بعد وزارت نیرو پولی از این روش به دست نمی‌آورد، درنتیجه نظارتی هم روی آن ندارد. وزارت نیرو راه جدیدی برای پول درآوردن پیدا كرد و آن چاه‌های حریمی بود، یعنی وقتی در حریم رودخانه چاه بزنند، چون چاه از آب رودخانه استفاده می‌كند، باید بابت آن پول داده ‌شود. بنابراین به چاه‌های حریمی بسیاری در كنار رودخانه مجوز داده شده و حفر شد. این عمل خسارت زیادی به رودخانه وارد كرد.
 
مشكل بعدی در زمان آقای خاتمی به‌‌‌‌وجود آمد، در آن زمان وزیر نیرو آقای بی‌طرف و معاون ایشان آقای دكتر اردكانیان بودند. آقای اردكانیان طرح استقلال آب استان‌ها را مطرح كرد. آنها به آقای خاتمی فشار آوردند و طرحی را به مجلس ارائه دادند كه اگرچه توسط شورای‌نگهبان دو سه بار برگشت خورد، اما بالاخره در سال ١٣٨٣ تصویب شد. برخی از كارشناسان دلسوز وزارت نیرو معتقد بودند كه این مصوبه مشكلات بسیاری را ایجاد می‌كند، بنابراین در همان قانون این ماده را گنجاندند كه تخصیص آب بین استان‌ها باید توسط وزارت نیرو انجام شود، یعنی این وزارت نیروست كه باید بگوید استان بالادستی یا پایین‌دستی چه مقدار آب مصرف كند. سپیدرود هم از چند استان می‌گذرد، اگر هر استان بخواهد هر چه آب لازم دارد بردارد آبی برای استان بعدی نمی‌ماند. هر استانی باید بداند چه میزان حق استفاده از آب را دارد.
 
مشكل دیگری كه برای زاینده‌رود به‌وجود آمد این بود كه وقتی دكتر احمدی‌نژاد در اولین سفر استانی خود به چهارمحال و بختیاری رفتند و نمایندگان آن استان صحنه‌سازی‌هایی برای بی‌آبی كردند، چون ایشان اطلاعاتی از موضوع آب آنجا نداشت گفت برای رفع تشنگی هر میزان آب لازم دارید بردارید، من رئیس آب هستم. از آنجا كه دكتر احمدی‌نژاد توجه خاصی به این استان داشت در همان سال ١٣٨٤ دوباره به چهار محال و بختیاری سفر كردند. در تاریخ ١٨ اسفند ١٣٨٤ هیئت دولت بدون حضور آقای فتاح وزیر نیرو مصوبه‌ای گذراند و تخصیص استانی آب توسط وزارت نیرو را لغو كرد. بنابراین استان چهارمحال و بختیاری اختیار داشت هرچه آب می‌خواهد بردارد. مردم این استان از پیش بهره‌برداری از این آب را شروع كرده بودند، اما پس از این مصوبه كار آنها تقویت شد. از آنجا كه این مصوبه برخلاف قانون و قانون‌شكن بود، پس از آن‌كه كشاورزان شرق استان اصفهان مطلع شده و اعتراض كردند به مجمع نمایندگان رفتند و از طریق حجت‌الاسلام رهبر موضوع را به رئیس مجلس اطلاع دادند. بالاخره این اعتراض به دولت نوشته شد و دكتر احمدی‌نژاد دستور توقف این مصوبه را صادر كرد، اما متأسفانه آن را لغو نكرد. باوجود این دستور توقف، اهالی استان چهارمحال و بختیاری كار خود را در بهره‌برداری از آب زاینده‌رود ادامه دادند. بنابراین وقتی مدیریت یكپارچه زاینده‌‌رود به‌هم خورد، از آنجا كه در استان چهارمحال و بختیاری همه (نماینده، مردم، استاندار، امام‌جمعه و ...) با هم متحد هستند كمر همت بستند و اصفهان را از آب محروم كردند.
 
از سوی دیگر جای تعجب است كه در شهری مانند یزد كه خشك و بی‌آب و كویری است صنایع پرمصرف آب را توسعه می‌دهند و در نظر دارند كه اردكان مركز و قطب فولاد شود، درحالی‌كه روال متداول در دنیا این است که صنایع فولاد و آهن را به كنار دریا می‌برند، زیرا آبی كه برای این صنایع استفاده می‌شود بیشتر برای خنك‌كردن فراورده‌هاست و می‌توان از آب شور استفاده كرد. متأسفانه از آب شرب برای خنك‌كردن استفاده می‌كنند و این آب پس از خنك‌كردن آهن و فولاد به شدت آلوده می‌شود و آب‌های سطحی و زیرزمینی را آلوده می‌كند. با این حال صنایع فولاد یزد و اصفهان هر دو در حال توسعه هستند، به‌طوری‌كه ٨٠ درصد فولاد آهن ایران در اصفهان تولید می‌شود. 
 
گویا طراحی اصلی فولاد مباركه اصفهان در كنار خلیج‌فارس بوده است. 
 
بله، ظاهراً در بندرعباس بود، ولی نمایندگان اصفهان فشار آوردند كه طرح به اصفهان منتقل شود. دلیل آنها امنیت بیشتر كارخانه بود،‌ درحالی‌كه با جنگ‌افزارهای امروزی فاصله امنیت زیادی ایجاد نمی‌کند. ما اكنون در معرض چنین خطری در اصفهان قرار گرفته‌ایم. در حال حاضر كشاورزی اصفهان در حوزه زاینده‌رود تقریباً تعطیل شده و درخت‌های كهن منطقه ماربین اصفهان و سمت خمینی‌شهر تا نجف‌آباد، خشك شده یا در حال خشك‌شدن است. در لنجان هم چنین وضعیتی حاكم است. 
 
شنیده شده فولاد مباركه حق‌آبه برنجكاران را می‌خرد و برای صنعت استفاده می‌كند. 
 
من اطلاع دقیقی ندارم، ولی برای استمرار کار شاید چنین کاری انجام شده باشد. سال گذشته ١٢٠٠ میلیارد تومان سود فولاد مباركه بوده و مرتب هم گسترش داده می‌شود. متأسفانه مردم ایران هم آهن و فولاد را باید گران‌تر از معمول خریداری کنند كه یكی از محاسن صنعتی‌شدن از نوع ایرانی است!
 
سرانه آب، مقدار آب شیرین قابل تجدید است كه برای هر منطقه وجود دارد. اگر ما سرانه آب را محاسبه كنیم متوجه می‌شویم مشكل اصفهان در این زمینه بسیار زیاد است. مقدار كل آبی كه در یك منطقه استفاده می‌شود چه برای كشاورزی باشد و چه برای شرب و تولید غذا و بهداشت و صنعت و... همه سرانه آب می‌شود. در استان اصفهان سرانه آب به‌شدت پایین است، زیرا جمعیت اصفهان نسبت به گذشته بسیار زیاد شده است. برای نمونه در سال ١٣٤۵ كه فاضلاب اصفهان طراحی شد این طراحی برای جمعیتی معادل ٢۵٠ هزار نفر بود، درحالی‌كه امروز در این شهر جمعیتی معادل ۵/٢ میلیون نفر ساكن هستند.
 
سرانه آب در استان چهارمحال و بختیاری ٩۵٠٠ مترمكعب در سال است كه از همه‌جای ایران بیشتر است. در خوزستان این سرانه ۷۵٠٠ مترمكعب است كه آن هم نسبت بالایی است. این سرانه در استان اصفهان ١٣٨٠ مترمکعب است و در حوزه زاینده‌رود یعنی شهر اصفهان ٨٤٠ مترمکعب است. این رقم نشان‌دهنده خطرناك بودن و بحران شدید است. وقتی سرانه آب از ١۷٠٠ كمتر می‌شود نشان‌دهنده كمبود است و وقتی به نزدیك ١٠٠٠ می‌رسد حد بحرانی را نشان می‌دهد. ما اكنون در بحران شدید هستیم. به‌تازگی یكی از استادان دانشگاه صنعتی اصفهان مقاله‌ای نوشته كه این سرانه را ٦٠٠ مترمكعب ارزیابی كرده و به نظر می‌رسد آمار صحیح‌تری است. متأسفانه جمعیت در حال افزایش است و صنایع هم توسعه می‌یابد. با توسعه صنایع، مهاجرت نیروی کار به اصفهان افزایش می‌یابد و این موضوع موجب رشد سریع جمعیت می شود.
 
در اثر افزایش مصارف جدید آب برای صنایع و جمعیت وابسته به آن و همچنین برداشت‌های استان چهار محال و بختیاری ـ که نه سابقه قانونی و نه تاریخی دارد ـ پس از تخریب كشاورزی اصفهان در نوبت بعد باید منتظر تخریب شهر اصفهان باشیم كه بسیار خطرناك است و مردم اصفهان هنوز متوجه نشده‌اند، درنتیجه حركتی ازسوی مردم دیده نمی‌شود، اما نمایندگان مجلس كمی روی این موضوع حساس شده‌اند. در جریان استقلال آب كمی سهل‌انگاری شد، ولی به‌تازگی استاندار اصفهان درباره این موضوع فعالیت‌هایی انجام می‌‌دهد. شهردار هم روی این موضوع فعال شده است، ولی متأسفانه مدیریت واحد قوی نداریم و باید در بالاترین سطوح مملكت این مدیریت اعمال شود.
 
اشكال این است كه در سال‌های كم‌بارش استان چهارمحال و بختیاری و صنایع فولاد و آهن هرچه آب بخواهند برمی‌دارند، چرا كه مدیریتی قوی‌ و یکپارچه در حوزه زاینده‌رود اعمال نمی‌شود. در پایین‌دست به کشاورزان و به شهر اصفهان آب نمی‌رسد. با توجه به مصارف بیش از ظرفیت، متأسفانه هر سال شاهد خشك‌شدن زاینده رود خواهیم بود مگر این‌كه بارندگی بیش از متوسط باشد. 
 
در شهریور ١٣٩٠ آب زاینده‌رود را برای پایین‌دست یعنی شرق بازكردند. 
 
بله، سال پیش این كار انجام شد، ولی امسال بعید به نظر می‌‌رسد این حركت انجام شود، زیرا آب كم است.
 
مشكل دیگر این است كه در بالادست سد (چهارمحال و بختیاری) آب زیادی مصرف می‌شود و این فاجعه‌ای است كه ذخیره آب سد را هم كم می‌كند. در ایران دشت‌های حاصلخیزی داریم كه در حال خشك‌شدن است، ولی كسی به فكر نیست، تا قطره آخر آب را مصرف می‌كنند و زمین خشك می‌شود. 
 
آیا سطح آب‌های زیرزمینی اصفهان هم مانند قزوین، مشهد و... پایین رفته است؟ 
 
ما دو نوع سفره آب زیرزمینی داریم كه یكی سفره آب فسیلی است كه از زمان قدیم هنگام پسروی یخچال‌ها كه آب زیادی وارد دشت‌‌ها می‌شده ذخیره شده است. این آب‌ها در اعماق زیاد است و همه‌جا چاه زده شده و این سفره در حال خشك‌شدن است. این سفره‌ها به این دلیل فسیلی نامیده می‌شوند كه از قدیم مانده است. نوع دیگری آب وجود دارد كه به جریان‌های سطحی وصل است. این جریان‌های سطحی شامل رودخانه‌ها می‌شود. این آب‌ها از كوهستان‌ها سرازیر می‌شود و موجب تغذیه سفره‌های متصل و کم‌عمق‌تر می‌شود و به طبقات مختلف زمین نفوذ می‌كند. خوشبختانه دشت اصفهان این ویژگی را دارد كه اگر آب در رودخانه جریان پیدا كند به سرعت نفوذ كرده و این چاه‌ها تغذیه می‌شود. اما به دلیل سدی كه روی رودخانه‌ها زده شده نفوذ آب در سفره‌های زیرزمینی پس از سد حذف شده است. سدها جلوی سیل را می‌گیرند و آب فراوانی برای تغذیه این سفره‌ها در زاینده‌رود جریان پیدا نمی‌کند، بنابراین سطح این سفره‌ها هم پایین رفته و در حال خشك‌شدن است. چاه‌های اطراف رودخانه زاینده‌رود هم در حال خشك‌شدن است، مگر چاه‌های خیلی عمیقی كه توسط شهرداری حفر شده است. 
 
در شهریور ١٣٩٠ كه آب در سطح رودخانه جریان پیدا كرد آیا چاه‌های آب به سرعت پر شد؟ 
 
بله، برخی چاه‌های سطحی نزدیک به رودخانه تغذیه شدند. این دو با هم رابطه مستقیم دارند و اگر جریان آب استمرار پیدا كند چاه‌های فواصل دور از رودخانه را هم تغذیه می‌كند. مصرف آب در كشاورزی نیز باعث تغذیه چاه‌ها می‌شود، زیرا آب از مادی‌ها و كانال‌ها عبور كرده و به سفره‌های آبی نفوذ می‌كند و چاه‌ها تغذیه می‌شود. 
 
یعنی پس از آبیاری مزرعه آب به زمین فرو می‌رود؟ 
 
بله؛ و چاه‌ها از این طریق تغذیه می‌شود. 
 
به نظر شما راه‌ برون‌رفت كوتاه‌مدت، میان‌‌مدت و درازمدت از این وضعیت چیست؟ 
 
به نظر من، نخست قوانین موجود مثل قانون حق‌آبه‌ها را باید به‌درستی اجرا كرد (هیچ قانونی تا به حال قانون حق‌آبه را لغو نكرده است)؛
 
دوم این‌كه مدیریت رودخانه باید به صورت یکپارچه،کارشناسی‌‌شده، مطابق قوانین و رعایت دقیق حقوق مردم اعمال شود؛
سوم، انتقال آب از بیرون به حوزه زاینده‌رود گرچه مثل جراحی است، ولی برای بیماری كه هم‌اكنون حال خوبی ندارد، لازم است. برای نمونه اگر تونل سوم افتتاح شود گرچه آب زیادی به اصفهان نمی‌افزاید، ولی می‌تواند تا حدی مفید باشد. تونل سوم بدون سد در سال ١٠٠ میلیون مترمكعب آب می‌افزاید و اگر برای آن سد احداث شود این میزان به ١۵٠ میلیون مترمكعب می‌رسد. 
 
گفته می‌شود تونل بهشت‌آباد ـ كه پیشتر با مخالفت خوزستانی‌ها و چهارمحال و بختیاری‌ها روبه‌رو بود ـ می‌تواند ٨٠٠ میلیون مترمكعب آب به حوزه زاینده‌رود بیاورد كه از این مجموعه ٦٠ درصد آن به كرمان و یزد قول داده شده و فقط بدنامی آن برای اصفهان مانده است. تا زمانی‌كه این تونل افتتاح شود با روندی که مشاهده می شود از اصفهان چیزی باقی نمی‌ماند.
 
واقعیت این است كه باید یك مدیریت بسیار قوی در سطح مملكت برای زاینده‌رود اعمال شود؛ نه این‌كه هركس هر كاری می‌خواهد انجام دهد. 
 
آیا سازمان برنامه و كارشناسی‌های آن سازمان می‌توانست در حل این مشكل نقش مثبتی داشته باشد؟ 
 
در حال حاضر بدون برنامه‌ای جامع برای مصارف آب، استان چهارمحال و بختیاری زمین‌های منابع طبیعی را به افراد واگذار می‌كند و گفته می‌شود آب آن هم از رودخانه تأمین می‌شود، درصورتی‌كه اگر برنامه‌ریزی وجود داشت این كار انجام نمی‌شد. البته وزارت كشاورزی هم مقصر است و نباید مراتع را بدون رویه واگذار كند. بعضی مراتع در شیب‌های كوه هستند و مجبورند آب را تا ارتفاع ۵٠٠ متری پمپاژ كنند و حتی دو ایستگاه پمپاژ تقویت‌كننده در سر راه گذاشته می‌شود تا آب به بالای كوه برسد و كشاورزی كنند.
 
دشت اصفهان كه برای كشاورزی بسیار مناسب است به این وضعیت دچار شده و در جای دیگر آب را به كوه می‌رسانند.
 
در دشت اصفهان آب زاینده‌رود بدون مصرف انرژی و به صورت ثقلی و با بهترین کارآیی، برای کشاورزی مصرف می‌شده و حتی از بازگشت آب مصرف شده دوباره استفاده می‌شده است.
 
گویا صنایع هم با این مشكل روبه‌رو شده‌اند، به‌طوری‌كه بسیاری از صنایع تعطیل و كارگران بیكار شده‌اند، اما آمار كارگران جدید را اشتغال مطرح می‌كنند.
 
این سیاست برای ارائه ۵/٢ میلیون شغلی است كه باید به آن برسند، مهم نیست كه كسی بیكار شود، مهم این است كه تعداد بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی بالا رود، زیرا بیكارشدگان از آمار حذف نمی‌شوند، اما بیمه‌شدگان جدید اضافه می‌شوند و بیکارشدن کشاورزان در اثر بی‌آبی نیز مشکل آماری به وجود نمی‌آورد، زیرا کشاورزان بیمه کارگری نیستند.
 
متأسفانه در شرق اصفهان در پایین‌دست رودخانه كه آبی وجود ندارد قرار است مجوز سه كارخانه فولاد صادر شود كه مشكلات عظیمی از نظر زیست‌محیطی به‌وجود می‌آورد. مرداب گاوخونی هم تقریباً خشك شده كه عوارض خود را دارد و ممكن است ریزگردها و نمك از سطح گاوخونی به اصفهان بیاید. تالاب گاوخونی شور است، چرا كه تمام املاح اراضی حاشیه زاینده‌رود و بستر رودخانه به آنجا می‌رود. طبقات شور در زاینده‌رود شسته شده و به آنجا می‌رود. كف گاوخونی شور و نمكی است و اگر خشك شود ضایعه بار می‌آورد. رودخانه‌هایی كه به دریاچه ارومیه می‌ریزد شیرین است، اما دریاچه ارومیه شور است. 
 
بنابراین اصفهان تشنه تدبیر است یا تشنه آب؟ 
 
مهم تدبیر است و بعد افزودن آب، حتی اگر آب را اضافه كنند و جلوی توسعه بی‌رویه را نگیرند نتیجه خوبی به‌بار نخواهد نشست. اگر از هر جایی به اصفهان آب بیاورند به آنجا خسارت وارد می‌شود، حتی وقتی جلوی ورود آب به دریا را می‌گیریم به دریا هم خسارت می‌زنیم، اما در شرایط اضطرار كارهایی قابل توجیه است. در استان اصفهان رودخانه‌هایی مانند ماربر، شمس‌آباد و آب ملخ وجود دارد كه می‌توان از آب آنها به اصفهان آورد. البته این كار نیز مشكلات خود را به‌دنبال داشته و هزینه زیادی لازم دارد. 
 
آیا مردم اصفهان نمی‌توانند تعاونی تشكیل دهند و هزینه لوله‌كشی را بپردازند؟ 
 
شاید برای شهر بتوان این كار را كرد، اما كمبودهای حوزه زاینده‌رود را نمی‌توان با این روش برطرف نمود. توسعه صنایعی چون پالایشگاه، فولاد و آهن، افزون بر مصرف آب، جمعیت را هم به‌دنبال خود دارد و این جمعیت هم آب می‌خواهد.
 
گفته می‌شود نصف مصرف گاز اصفهان مربوط به فولاد مباركه است و گاز اكسیدكربنی كه ایجاد می‌كند روی اكوسیستم آن منطقه تأثیر می‌گذارد.
 
البته کارخانه‌های فولاد، ذوب‌آهن، نیروگاه‌ها، پالایشگاه و پتروشیمی همه انرژی فراوانی نیاز دارند که از طرق مختلف تأمین می‌شود مانند گاز، برق، فرآورده‌های سنگین نفتی و....توضیح این‌كه نیروگاه‌های برق ما در اصفهان بسیار نزدیك به شهر است. یكی به‌نام اسلام‌آباد كه در دُرچه است و دیگری به نام شهید منتظری است كه نرسیده به مورچه‌خورت و نزدیك شهر است. از نظر اقلیمی جهت باد از غرب به شرق، یعنی به‌ طرف شهر اصفهان است و همه آلودگی‌ها به‌ سمت اصفهان می‌آید. پس از گرانی گاز یا كمبود گاز، مازوت مصرف می‌كنند. مصرف شبانه‌روز یكی از نیروگاه‌ها ٢۵٠٠ تن مازوت است. این موارد نتایج توسعه ناپایدار و ناموزون است. هم‌اكنون ریزگردها با آلاینده‌ها در هوا تركیب شده و به هم می‌چسبند، بنابراین هم از نظر فیزیكی و هم از لحاظ شیمیایی به ریه‌ها آسیب می‌زند. به‌تازگی در ایتالیا دادگاه حکم تعطیلی یك كارخانه كه ٢٠ هزار كارگر و كارمند داشت را صادر کرد، چرا كه متوجه شدند در شهر نزدیك این كارخانه درصد افراد مبتلا به سرطان رو به فزونی است. دموكراسی تنها انتخاب نماینده نیست، بلكه باید مردم در همه كارها نظارت داشته باشند. به‌دلیل عدم اطلاع‌سانی صحیح دموكراسی کاربردی به خوبی اعمال نمی‌شود. اگر مردم اصفهان نسبت به وضعیت زاینده‌رود فعال می‌شدند به چنین وضعیتی دچار نمی‌شدیم. 
 
آیا نمی‌توان تلاش كرد مصوبه ١٨ اسفند ١٣٨٤ كه متوقف شد، لغو شود؟ 
 
بله، اما باید مردم و نماینده‌ها فعال شوند. به‌تازگی و در حالی‌كه زاینده‌رود در حال خشک‌شدن است وزارت نیرو ٤٠ میلیون مترمكعب آب به استان چهارمحال و بختیاری تخصیص داده است.
 
اگر در راستای توسعه پایدار به مسائل بیندیشیم محدودیت آب، اولین محدودیت‌ها خواهد بود. ما نباید در بعضی مناطق كه كمبود آب داریم شكر و برنج، آهن و فولاد و محصولاتی كه به ‌آب زیاد نیاز دارد را تولید كنیم. این ملاحظات باید در توسعه پایدار مطرح ‌شود. در ایران كسانی‌كه در زمینه اكولوژی كشاورزی و منابع طبیعی فعالند و یا تخصصی در زمینه محیط‌زیست دارند در برنامه‌ریزی‌ها مشاركت ندارند و برنامه‌ریزی‌ ما بیشتر در دست مهندسین و اقتصاددانان آن هم اقتصاددانان كلاسیك است، درحالی‌كه در دنیا اقتصاد اكولوژیك و محیط‌زیست مطرح است. اقتصاد اكولوژیك معتقد است هر جا باید متناسب با استعداد خودش توسعه پیدا كند. 
 
آیا نمی‌توان آبخیزداری را برای تقویت سفره‌های آب زیرزمینی به كار برد؟ 
 
بهترین آبخیزدار، پوشش گیاهی است، یعنی اگر جنگل‌ها و مراتع را درست نگه‌داریم بهترین كار را برای استقلال آب، حفظ خاك، آب سالم و حتی جذب باران انجام داده‌ایم. اگر پوشش گیاهی زیاد شود بارندگی هم افزایش می‌یابد. 
 
خاستگاه: «چشم انداز ایران»  
 
عنوان را اندکی دستکاری نموده ام.      ب. الف. بزرگمهر 
 
http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/03/blog-post_8115.html

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!