«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۲۹, چهارشنبه

نسل گزینش میان بد و بدتر


نسل گند و مزخرفي بوديم؛ نسل گزینش میان بد و بدتر.

به ما که رسید، رودخانه ها خشکید، جنگل ها سوخت و ابرها نبارید!

دل به هر کس دادیم، پیش از ما دل داده بود.

نسلی هستیم که نه به پدرمان رفته ایم، نه به مادرمان؛ نسلی فناشده.

از بیرون تحریم شدیم؛ از درون فیلتر .

هم از دزد می ترسیم؛ هم از پلیس !

حیف!

نسل دیدن و نداشتن، خواستن و نتوانستن، رفتن و نرسیدن ...

نسل آرزو هایی که تا واپسینش بر دل ماند؛ نسل آهنگ های سوزناک؛ نسل طلاق هفتاد درصد!

نسل «فیس بوک» از سر بی کسی؛ نسل درد و دل با هر کسی؛ نسل ماندن سر بی راهی!

نسلی که ناله های هم را تنها «لایک» می کنیم؛ نسل خوابیدن با «اس ام اس»!

نسل بازگویی گفته های کوروش و دکتر شریعتی ... و کادو های یواشکی!

نسل سگ دو زدن ها برای آغاز راهی که پیش از ما دیگران به پایان خط آن رسیده بودند؛ نسلی هستیم که هرگز نخواهیم گفت:
جوانی کجایی که یادت بخیر!

یادمان باشد هنگامی که به دوزخ پا نهادیم، بگوییم: یادش به خیر! در آن جهان هم‌‌ دوزخی داشتیم ...

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی نویسی و بازآرایی درخور از اینجانب؛ برنام را از متن آن برگزیده ام.    ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!