«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

یک سنجش ساده از خودی ترها با ناخودی ها


سالها پیش، فردی را تهران دستگیر کرده بودند به اتهام ربودن، تجاوز و قتل زنان. این فرد به خفاش شب معروف شد. چند سال بعد فرد مشابهی در مشهد با چنین اتهاماتی بازداشت شد. که مرتکب قتل های سریالی زنان شده بود. افراد دیگری با اتهامات مشابه و یا قتل های موردی سالهاست که در زندان به سر می برند. همچنین افرادی که به اتهام ترانزیت مواد مخدر و قاچاق اسلحه و ... مجبورند سالهای زیادی در زندان باشند. اضافه کنیم به اینها افرادی را که بنا به گفته ی مسئولین قضایی میلیاردها تومان از پول مردم را در قالب اختلاس و ... بالا کشیده اند. تمام این زندانیان با چنین اتهاماتی، هر روز این امکان را دارند تا از طریق تلفن نه تنها با خانواده، بلکه با دوستان و همکیشان خود در بیرون از زندان تماس بگیرند و کارهای خودشان را پیگیری کنند. این لطف نیست بلکه حق آنان است و قانون این اجازه را به آنها داده است.

این را مقایسه کنید با مثلا پدر یا مادری که با یک اتهام واهی سیاسی سال های سال باید در زندان باشد و بخواهد از وضع کودک بیمار سه ساله اش مطلع شود. از مادر یا پدری که در بیمارستان و آستانه ی مرگ است خبری بگیرد.

زندانیان سیاسی به مناسبت عید نوروز مهم ترین و جاودانه ترین عید ایرانیان، اجازه ی تماس تلفنی صرفا با خانواده خود را ندارند. مادران در روز مهمی مانند روز مادر امکان تماس با فرزندان خود را ندارند و یا پدران در روز پدر. اضافه کنید به اینها تمام مناسبت های ملی و مذهبی دیگری را که نیاز است زندانی با خانواده اش تماس بگیرد.

اکنون بیش از دو سال و نیم است که به دستور دادستانی تهران تلفن های زندانیان سیاسی (حوزه ی تهران و کرج) اعم از زن و مرد را قطع کرده اند؛ بدون هیچ دلیل و توجیه منطقی و قانونی!

ترس از امکان ارتکاب جرم دلیل جلوگیری از حقوق ابتدایی فرد نیست. اگر بود، مجرمین غیرسیاسی هم می توانند از طریق تلفن هزار نوع کار خلاف انجام دهند. اما قانون مقامات را از این کار منع کرده است. این به مانند آن است که برای جلوگیری از تصادف اجازه ندهیم کسی در شهر رانندگی و اصولا رفت و آمد کند و یا به دلیل بهداشت و امکان مسمومیت کسی اجازه ی غذا خوردن نداشته باشد.

چه ما قبول داشته باشیم و یا نداشته باشیم، قانون امتیازهای ویژه و متمایزی را برای زندانیان سیاسی در مقایسه با مجرمین غیر سیاسی، در نظر گرفته است. نه محدودیت بیشتر!

رضا خندان

برگرفته از «گوگل پلاس»

عنوان از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!