«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ بهمن ۱, یکشنبه

مرغ پخته هم به مصوبات شما می خندد!


شما یک زن چهل ساله و جراح توراکس هستید. زندگی خودتان و پدر و مادر پیرتان را می‌چرخانید. پدرتان بدون مشورت شما یک استامینوفن ساده هم نمی‌خورد. حالا با مصوبه جدید کمیسیون فلان مجلس که به زودی قرار است در صحن عمومی به رای گذاشته و لابد تصویب شود، هربار که بخواهید فرضا برای یک کنگره‌ی پزشکی از کشور خارج شوید، باید اجازه‌ی همان پدر را داشته باشید. تازه اگر شانس بیاورید و پدر زنده‌ی حاضری در کار باشد و ماجرا به پدربزرگ و عمو و احیانا دادگاه نکشد. چرا؟ چون زن هستید و حتی اگر روزانه زندگی ده‌ها نفر در دستان شما باشد، ساده‌ترین تصمیمات روزمره‌ی خودتان در صلاحیت‌تان نیست.

حضرات! آقایان! خانم‌ها! قوانینی که شما وضع می‌کنید، فقط غیر انسانی نیست. فکاهی هم هست. مرغ پخته به مصوبات شما می‌خندد و امثال من شرم داریم بگوییم، شما نماینده‌ی ما هستید.

* موردی که در بالا مثال زده‌ام، وجود خارجی دارد.

برگرفته از تارنگاشت:
http://sormehr.blogspot.nl/2013/01/633.html

از «گوگل پلاس» علی آقا

این نوشتار از سوی اینجانب اندکی در نشانه گذاری ها ویرایش شده است. عنوان را نیز از متن آن برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!