«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

از کرگدن زندانی سیاسی ساخته نشد؛ اکنون، نوبت آکله است!


متن کامل نامه ی فائزه هاشمی رفسنجانی به دادستانی:
پیرو برگه مرخصی به تاریخ ۲ / ۹ /۱۳۹۱ مبنی بر دستور دادستان برای مرخصی اینجانب فائزه هاشمی بهرمانی، زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین، ضمن عدم پذیرش  نپذیرفتن این مرخصی، دلایل این کارم را در نامه‌ای کوتاه برای اطلاع همه تشریح می‌کنم:

۱ ـ اینجانب طی دو ماه بازداشت در زندان اوین نه از هیچ مقامی و نه از طریق خانواده‌ام تقاضای مرخصی نداشته‌ام. بنابراین دلیلی برای قبول مرخصی اعطایی جناب آقای دادستان نمی‌بینم.

۲ ـ اگر جناب آقای دادستان لطف و مرحمت دارند با مرخصی زندانیانی موافقت کنند که ماه‌ها و بلکه سال هاست با دلایل واهی در زندان به سر می‌برند. نه من که با محکومیت شش ماهه فقط دو ماه است در زندان هستم و خود را اساسا مستحق استفاده از مرخصی در مقابل این زنان ستم دیده نمی‌بینم. تعدادی از این زنان بار‌ها درخواست مرخصی داده و با اینکه استحقاق استفاده از آن را داشته‌اند نیز تاکنون از این حق محروم مانده‌اند.

۳ ـ آقای دادستان می‌بایست قبل از آوردن من به زندان آن هم با آن وضعیت وحشیانه و غیر قانونی، تبعات آن را در نظر می‌گرفت، چرا که به نظر می‌رسد حضور من این روز‌ها در زندان (البته به زعم خودشان و به نقل از مدیران زندان) موثر‌تر از آزادیم است.

۴ ـ کاش آقای دادستان حداقل آن قدر انصاف داشت و حالا که تشخیص داده حضور من در زندان با پیش بینی خود و روسایشان جور در نیامده حداقل حکم آزادی و مختومه شدن پرونده‌ام را صادر می‌فرمود و نه اعطای مرخصی را!

۵ ـ اینجانب بازیچه دست ایشان نیستم که هر زمان تشخیص دادند مرا به اینجا بیاورند و هر زمان تشخیص دادند مرا از اینجا ببرند، مرخصی اعطایی ایشان پیشکش خودشان.

۶ ـ به امید روزی که هیچ فردی به دلیل داشتن عقیده، بیان عقیده و یا انتقاد از سو مدیریت و ندانم کاری های مسوولان در زندان نباشد و ایرانی آباد و آزاد داشته باشیم.

فائزه هاشمی بهرمانی       سوم آذر ماه نود و یک

بند زنان زندان اوین

برگرفته از «کلمه»

برای خواندن بیش تر:
«از کرگدن زندانی سیاسی ساخته نمی شود!»، ب. الف. بزرگمهر، ٢٦ مهرماه ١٣٩١

به شاخ سرو قُمری داستان زن ...، ب. الف. بزرگمهر، نهم مهرماه ١٣٩١


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!