چندین سده بود که به خوبی و خوشی در این جزیره می زیستم و خوشبختانه خداوند اَرحم الرّاحمین، هزاران خفاش مادینه که هر روز نیز زاد و ولد می کنند در همین غار برایم فراهم نمود تا تنها نباشم. از خوراک هم که الحمدلله کم و کسر نداریم. خوراک ما خون است؛ خوراکی آماده! شب ها بیرون غار پرواز می کنیم و هر جک و جانوری که بیابیم بر گردن یا پشتش شیرجه رفته، خونش را می مکیم.
اکنون این بی دین ها بی آنکه «اِذن» مرا بگیرند، تصویر مرا همه جا پخش کرده و خودم را نیز به بند کشیده، همه جا نمایش می دهند. خدا لعنت شان کند که خواب و آرامش مرا به هم زده اند ...
ب. الف. بزرگمهر سوم آبان ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر