«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ بهمن ۱۸, چهارشنبه

می دانستم زمانی شما از من و برادران نازی ام سپاسگزاری خواهید کرد

من که کار بدی نکرده ام؛ من تنها دستورهای رهبر بزرگ مان «استپان باندرا» را به انجام رساندم* و می دانستم زمانی خواهد رسید که شما مردم خوب دمکرات و هوادار هوده ی آدمی از من و دیگر برادران «نازی» ام برای نابود کردن دست پروردگانِ شوروی سپاسگزاری خواهید کرد.

از زبان این مزدور تبهکار سزاوار تیرباران:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۲  

* روسیه درخواست واسپاری (استرداد) «یاروسلاو گونکو» («هانک») مزدور ددمنشانِ «اس اس» آلمان نازی که دستش به خون شمار بسیاری از شهروندان «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» آغشته است و در مَهستان کانادا برایش کف زدند و هورا کشیدند را همراه با بسته ای از گواهی های دوران «جنگ جهانی دوم» برای دولت کانادا فرستاد.

گزیده ای برگرفته از گزارشی در «چوب دو سر گُه»   ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!