«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اسفند ۱, پنجشنبه

خیال می کنید ما خریم؟ ـ بازانتشار

ـ ... التفات می فرمایید؟! ما این همه برای اسلام عزیز زحمت می کشیم، اینور آنور می دویم تا کارها را هماهنگ کنیم؛ به ما می گویند: خبرچین!

ـ کدام کارها؟ هماهنگی با چه کسانی؟ کجا؟ چجوری؟ اگر مقصود جنابعالی با آمریکایی ها و دم و دستگاه ترامپ است، ما که گفته بودیم هرگونه گفتگو با آن ها «سَمّ مُضاعَف» است. این چه بهانه ای است که شما به هر بهانه ای از همایش جهانی درباره ی آب و هوا گرفته تا چالش های کشاورزی و اینا، راه تان را به آنجا کژ می کنید؟! مگر شما هواشناس یا ویژه کار کشاورزی هستید؟ آنجا هم که می روید، سری به «جان کری»، لعنت الله علیه، فلان سگِ گَر و هر کُرّه خری می زنید و با همه شان سیر دل تان گپ و گفت دارید. مگر این مردک اسب چهره، پسر خاله ی شماست؟ و مگر او جدا از دم و دستگاه دیوانسالاری آن هاست؟ پس از چهل سال آزگار و دستکم چهل بار از یک سوراخ گزیده شدن، بالاخره اینقدر از «پولیتیک» سررشته پیدا کرده ایم تا بفهمیم، سر و ته همه شان یکیست. با ما که سخن می گویید، زبان تان یک چیز می گوید؛ نگاه تان چیزی دیگری! خیال می کنید ما خریم؟!

ب. الف. بزرگمهر   هشتم اَمرداد ماه ۱۳۹۸


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!