«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ آذر ۷, چهارشنبه

شایان درنگِ بویژه خانواده های پرفرزند!

از این پس، ناشتا و ناهار و شام را نه بر سر یک سفره یا دور یک میز که جدا از هم نوش جان کنید!

خودتان آدم را ناچار می کنید تا برای پی بردن به گوشه ای از جُستارها و چگونگی رخدادها و چالش های درون ایران، رسانه های بیرون کشور و از آن میان، رسانه های مزدور امپریالیستی ـ سیهونیستی را زیر و رو کند. نمونه ی آن، گزارش زیر از تارنگاشت وابسته به «وزارت امور بیرونی یانکی» هاست. آنچه در بخشی از این گزارش از زبان وکیل برخی از پرخاشگران دی ماه سال گذشته، بدرستی بر بنیاد اتهامات دادگاه به متهمان در میان نهاده شده، در رسانه های درون ایران که امروز، دانسته دستکم چهارتای آن ها را خواندم و همگی رونوشت برابر اصل دیگری اند، بگونه ای سر و دُم بریده از اندیشه و زبان خودِ وکیل درج شده است:
یک پدرسوختگی آشکار رسانه ای که بی هیچ گمان و گفتگو، زیر فشار دستگاه های شنود و بازرسی و سرکوب رژیم سگ مذهب در مهار رسانه ها، آنچنان کژدیسه شده گزارش شده اند که گویی وکیل نامبرده در جایگاه دادرس و دادستانِ موش های نمازخوان، چنین سخنانی بر زبان رانده است!

اتهامات زده شده، چنان ریشخندآمیز است که جتا روی فرمان ها و دستورنامه های بیدادگاه های رژیم پلید گذشته را نیز سپید می نماید؛ هنگامیکه آن را خواندم، بنا بر سرشت و گرایشم به طنز، چنین هشداری در ذهنم جوانه زد:
شایان درنگِ بویژه خانواده های پرفرزند!

از این پس، ناشتا و ناهار و شام را نه بر سر یک سفره یا دور یک میز که جدا از هم نوش جان کنید! حتا، احوط بر آن است که جز پدر و مادر که می توانند با هم و همکاسه بخورند و بیاشامند، هر یک از سایر هموندان خانواده و باشندگان از فرزندان و فرزندخواندگان گرفته تا مهمانان خوانده یا ناخوانده، لقمه یا خوراکش را بگیرد و چون سگ های ولگرد، پشت به دیگران به نیش بکشد؛ زیرا بر بنیادِ «ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی»* ، گردهمایی بیش از دو تن، گمان برانگیز بوده و تُخمِ اسلام پیشگان و خُمس و زِکات بگیران شان را می فشارد.

سرنگون باد رژیم تبهکار اسلام پیشگان فرمانروا بر ایران!

ب. الف. بزرگمهر   هفتم آذر ماه ۱۳۹۷

* هر کس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوانی تشکیل دهد یا ‌اداره نماید که هدف آن بر هم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود به حبس از دو تا ده سال محکوم می‌شود.

***

وکیل یکی از پرخاشگران دی‌ماه سال گذشته در شازند اراک، ضمن بازگویی محاکمه ی شماری از این پرخاشگران، یکی از اتهامات وی را گفتگو با رسانه‌های بیرون از ایران نامید.

خبرگزاری رسمی «ایرنا»، روز چهارشنبه با بازگویی گفته های پیام دُرفشان، وکیل محمد نجفی، نوشت که نشست محاکمه ی «پنج تن از متهمان اعتراضات دی سال ۹۶ در شهرستان شازند در شعبه اول دادگاه انقلاب اراک» برگزار شد. بر بنیاد این گزارش، دادگاه، گفتگو با رسانه‌های بیرون از کشور را گواه راستیِ (بجای «مصداق») «همکاری با دول متخاصم» دریافته است (در اینجا «دریافتن» بجای «تَلَقّی کردن»).

آقای دُرفشان اتهامات محمد نجفی را چنین بازگفت:‌
«تشکیل دسته جمعیتی بیش از دو نفر با هدف برهم زدن امنیت کشور از طریق عضویت در دسته مجرمانه؛ فعالیت تبلیغی علیه نظام به نفع گروه و سازمان‌های مخالف نظام؛ توهین به رهبری و همکاری با دول متخاصم از طریق انتقال اخبار و اطلاعات از جمله مصاحبه با رسانه‌های خارجی.»

به گفته ی این وکیل:
«از پنج متهم این پرونده، دو نفر از جمله نجفی در بازداشت به سر می‌برند و سه متهم دیگر با قرار وثیقه یا کفالت آزاد هستند.»

در اَمرداد ماه [روزنامه نویس مزدبگیر! «مُرداد» به آرش مرگ است! نام درست این ماه، «اَمرداد» به آرشِ بیمرگی است. دستکم این چیزهای ساده را بیاموز!] سال کنونی (بجای «جاری»)، خبر رسید که محمد نجفی، وکیل دادگستری در اراک بهمراه [یا باید نوشت: «همراه با ...» یا «به» و «همراه» سرهم؛ جدا که بنویسی، «به»، چون واژه ی هماوند (حرف ربط) دیده می شود؛ در حالیکه در اینجا، بخشی از فعل آمیخته ی «بهمراه ... محکوم شدن» است.]  ده کنشگر (بجای «فعال») مدنی در اراک و شازند به «اخلال در نظم عمومی» از راه همپایی (در اینجا بجای «شرکت») در پرخاش های (اعتراضات) دی‌ماه ۹۶ متهم و هر یک به یک سال زندان و ۷۴ ضربه تازیانه (بجای «شلاق») محکوم شدند.

نشست تازه ی دادگاه (بجای «دادگاه اخیر») که روز دوشنبه هفته ی کنونی برگزار شد (بجای «شده است») هماوند (بجای «مربوط») به یک پرونده ی دیگر آقای نجفی است.

این گزارش شلخته از سوی اینجانب، ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی شده است.  دانسته، چند نمونه از شلختگی ها را بگونه ای فشرده، یادآور شدم. نوشته ها و گزارش های این گاهنامه ی مزدور، انباشته از نادرستی های نوشتاری، چه در ساختار درونی و چه در برونزد آنهاست که کار ویرایش را برای کسی چو من که نمی خواهد زمان درازی برای آن، نیرو بکار برد و از همین رو، گاه ناچار به نادیده گرفتن چنین نوشته ها یا از دست دادن بختِ ویرایش آن ها می شود، دشوارتر می کند. الاغ های مزدور! مزدی از خداوندتان می ستانید؛ دستکم بکوشید پارسی را درست بنویسید!   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!