«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ آذر ۳, شنبه

گفتگوی پندارآمیز خبرنگاری زبان دراز با آقای «آندرس ساموئلسون»

خبرنگار:
ـ وزارتخانه ی شما گفته است که در واکنش به کشته شدن جمال خاشقجی، دستیار امنیتی پیشین عربستان و نقش آن کشور در جنگ یمن، فروش جنگ ابزار به آن ها را فرو خواهید هِشت.۱

«آندرس ساموئلسون»:
ـ بله! درست است. ما هوده ی آدمیان («حقوق بشر») در روی کره زمین را پاس می داریم.

ـ ... ولی به گفته ی سخنگوی وزارتخانه ی شما، ده مورد جواز صادرات جنگ ابزار به عربستان سعودی در سال گذشته، همچنان پا برجاست و بهنگام به آن کشور فرستاده خواهد شد!۲

ـ بله درست است؛ برای آنکه پول آن ها را دریافت کرده ایم و دیگر کار از کار گذشته است (با ابروهایی درهم رفته و چهره ای ترش). ما دستینه ها و قراردادهای خود را پاس می داریم و نمی توانیم زیرشان بزنیم!

ـ بنابراین، آماج سخن خود شما که گفته اید: «با ناگوار شدن وضعیت بلاخیز یمن و کشته شدنِ جمال خاشقجی، ما در وضعیت تازه هستیم»،۳ چیست؟ آیا در این پنج شش سالی که در آنجا جنگ جریان دارد و شمار بسیاری مردم غیرنظامی و از آن میان، هشتاد و پنج هزار کودک زیر پنج سال، تنها از گرسنگی جان باخته‌اند، از وضعیت آنجا آگاه نبودید؟!

ـ خوب! ما در اینجا با یک دشواری حقوقی ـ جهانی سر و کار داریم. ما به خود اجازه نمی دهیم در امور درونی کشورهای دیگر، دست دراز کنیم (یا چهره ای که اینک تا بناگوش سرخ شده). این هم بخشی از دمکراسی کهنسال ما و مرزی است که نباید پای مان را آنسو بنهیم.

ـ پس به این ترتیب، آیا می پذیرید که پاسداری از هوده ی آدمیان نیز آنگونه که پیش تر گفتید و در اعلامیه ها و بیانیه های بیشماری آمده و از همه برجسته تر، در قرارداد پس از پایان «جنگ جهانی دوم»، میان کشورهای اروپای باختری، «ایالات متحد»، «اتحاد شوروی» و بسیاری دیگر از کشورها دستینه شده، برای همه ی کره زمین کاربرد ندارد؟

«آندرس ساموئلسون» در اینجا لالمونی می گیرد و در همان هنگام که در مغز تبهکارش، دنبال واژه هایی درخورِ پاسخ به خبرنگار زبان دراز می گردد با خود می اندیشد:
این جانور را از کجا یافته و برای گفتگو اینجا فرستاده اند؟! به دیگر جانوران اهلی نمی ماند ...۴ 

خبرنگار از درنگ وی، سود برده و بی آنکه بختی برای پاسخی دیپلماتیک و دوپهلو به پرسش خود بدهد، واپسین پرسش خویش را در میان می نهد:
ـ بنابراین از گفته های شما و سخنگوی وزارتخانه تان باید چنین انگاشت که درخواست های تازه ای از سوی عربستان برای خرید جنگ ابزار دریافت کرده اید که سخن از فروهشتنِ صدور جنگ ابزار به آن کشور به میان آمده است؟

ـ بع ... مع ... راستش هنوز درخواست تازه ای دریافت نکرده ایم؛ ولی چنانچه دریافت کنیم، آن ها را به آینده وامی گذاریم (سرِ «آندرس ساموئلسون»، اینک تا اندازه ای پایین افتاده و نمی خواهد چشمش به  چشم خبرنگار بیفتد).

ـ آه! بله؛ بگمانم دیگر پرسشی بر جای نمی ماند. با سپاس از شما.۵

ب. الف. بزرگمهر  سوم آذر ماه ۱۳۹۷   

پی نوشت:

۱ ـ «وزارت امور بیرونی» دانمارک، روز پنجشنبه ی گذشته اعلام نمود که این کشور در واکنش به کشته شدن «جمال خاشقجی»، "روزنامه‌نگار" و نقش عربستان در جنگ یمن، فروش جنگ ابزارها به آن کشور را فرو خواهد هشت (فروهشتن بجای «تعلیق کردن»). «آندرس ساموئلسون»، وزیر امور بیرونی دانمارک، در بیانیه‌ای گفت: «با ناگوار شدن وضعیت بلاخیز یمن و کشته شدنِ جمال خاشقجی، ما در وضعیت تازه هستیم.» بر پایه ی آمارهای «وزارت امور بیرونی» دانمارک، دولت آن کشور در سال گذشته ده مورد جواز صادرات جنگ ابزار به عربستان سعودی را تصویب کرده است. به گفته ی سخنگوی آن وزارتخانه، این موردها فروهشته نخواهند شد.

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»   دوم آذر ماه ۱۳۹۷

۲ و ۳ ـ همانجا

۴ ـ «پذیرش آگاهانه ی دشواری ها همان چیزی است که همیشه آدمی را از حیوانات اهلی چون مرغ و خوک و روزنامه نگار رسمی و طوطی و مانند آنها بازمی شناساند.»

برگرفته از کتاب ارزنده و بسیار سودمندِ «مکتب دیکتاتورها»، نوشته ی «ایگناتسیو سیلونه»:

۵ ـ باید چنین انگاشت که نه بی درنگ و نه به بهانه ی زبان درازی ـ که با بنیادهای دمکراسی بورژوایی سازگار نیست ـ به شَوَندی دیگر از آن میان، بی دردسرتر از همه: بازسازی ساختار اداری (reorganisation) پس از چندی، وی را از کار بیکار می کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!