«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ مهر ۱۲, پنجشنبه

آقا بیشعور! همین دکل ملّی حفاری ... ـ بازانتشار

می بینی آقا بیشعور؟! پشتِ سر هم زر زر می کنی و شکر می خوری، بی آنکه چیزی بهتر شود. حوض بیتت هم که پر آب است؛ نمی دانم مانند گذشته های دور، دست به آب می روی یا مانند شیخک ها و خرسک های عرب، روی مستراح زرّین کارَت را می کنی؟ خوب! این هم گونه ای نمایش ساده زیستی و خوار شمردن مال و منال دنیاست. گفته بودی:
«ما کاملا در جریان ‌گله‌ها و شِکوه‌های مردم هستیم. به ما هم می‌گویند و [به ما هم] منتقل می‌شود ...» («اخبار تجارت» ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۶)

نگاه کن! مشت نمونه ی خروار در همه جای کشور است؛ کارگرانی که نه تنها دستمزدشان به فرمایش بگمانم پیامبر تازی: «هنوز عرق شان خشک نشده» بهنگام پرداخت نمی شود که گاه بیش از دو سال بی حقوق می مانند. بسیاری از آن ها زن و بچه های قد و نیم قد دارند و همگی گرسنگی می کشند. کار بجایی رسیده که نانواهای کوی و برزن شان که تاکنون از سرِ دلسوزی نان نسیه به آن ها می دادند نیز دیگر از این کار گویا خداپسندانه خودداری می کنند. حق داریم بگوییم: خاک بر فرق سر تو و همه ی مسوولین پاکدستت؟! می دانم ماجرای گنجشک و منار در آن زبانزد است و می توانی زرزرهایت را پی بگیری و بار دیگر هم بگویی:
«در همه‌ زمینه‌ها پیشرفت اتفاق افتاده؛ اما در زمینه‌ عدالت باید کار کنیم و باید از مردم و خدا عذرخواهی کنیم.» (همانجا)

«بحمدلله» یادت رفت، بگویی. می بینی چگونه در همه‌ زمینه‌ها بحمدلله پیشرفت کرده ایم؟! خدا گردنت را خُرد کند! انشاء الله از مردم پوزش خواستی؟! آقا بیشعور! همین دکل ملّی حفاری ...

ب. الف. بزرگمهر   یکم اسپند ماه ۱۳۹۶


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!