«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ شهریور ۲۱, جمعه

آمارهایی نادرست و سنجشی بیجا و بیهوده


آماری از شهیدان جنگ گرانبارشده از سوی «صددام» و پشتیبانان امپریالیست وی و نیز نباید ناگفته نهاد: آن ها که جنگ برای شان نعمت بشمار می آمد، درج کرده و نوشته است:
«اگر آمار داده شده درست باشد، شاید شمار شهیدان مجرد۱ نزدیک به سه برابر شهیدان همسردار (متأهل)۲ باشد و شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت۳ که مجردها سه برابر بیشتر از متأهل ها متعهد هستند.۴

آمار شهیدان جنگ تحمیلی۵:
شهیدان درگیری با دشمن، ۱۵۵۰۸۱ نفر
شهیدان در یورش به شهرها، ۱۶۱۵۴ نفر
شهیدان در رویدادهای متفرقه۶ ، ۲۱۷۰۴ نفر
شهیدان زیر ۱۴ سال، ۷۰۵۴ نفر
شهیدان ۱۵ تا ۲۳ سال، ۱۵۲۶۸۱ نفر
شهیدان ۲۴ سال به بالا، ۵۳۵۲۰ نفر
شهیدان مجرد، ۱۵۵۲۵۹ نفر
شهیدان متأهل، ۵۵۹۹۶ نفر
...

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ بخشی از آن را نیز پیراسته ام.    ب. الف. بزرگمهر

تنها نگاهی گذرا به آمار شهیدان زیر ۱۴ سال و ۱۵ تا ۲۳ سال و سنجش آن با آمار شهیدان بی سر و همسر (مُجرّد) نشان می دهد که بخش بزرگی از شهیدان جنگ دربرگیرنده ی همین گروه های سنی به هم پیوسته بوده است. گروهی که با بدیده گرفتن بافت رویهمرفته شهرنشین ایران در همان آغاز جنگ گرانبارشده به مردمی تازه انقلاب کرده، بخش سترگی از آن ها در شرایط همسرگزینی نبودند و بسیاری از آن ها را نوجوانان و حتا کودکانی دربرمی گرفت که زیر تاثیر تبلیغات رژیم با دل و جان به جبهه ها و حتا روی میدان های مین رفتند؛ نوجوانان و جوانانی که با نادیده گرفتن گرایش های ضدانقلاب پوشیده در جامه ی اسلامی دروغین و صورتکی انقلابی بر چهره، جان ارجمند خود را در راه پاسداری از سرزمین و آب و خاک و ناموس و میهن با چشمی پرامید که «ننه علی» و ننه علی ها آسوده تر زندگی کنند از دست دادند؛ درست در همان هنگام که «اُم الفساد والمفسدین»* و نمونه هایی چون وی با «یانکی ها» زد و بند می کردند و زمینه ی داد و ستدهای پرسود جنگ ابزار و حتا خرید از اسراییل، کشوری ساخته و پرداخته ی امپریالیست ها که بر ضد آن شعار می دادند را فراهم نموده و پیش می بردند.

به این ترتیب، چنان سنجشی میان بی سر و همسرها با همسرداران، نادرست و بیهوده یا به گفته ی زیبای عرب: «قیاس مع الفارق» است! گرچه، من به آمار داده شده نیز بسیار بدگمانم و می دانم که آمار راستین شهیدان و زخمی ها و ناپدیدشدگان جنگ که از این یکی در این آمار نشانه ای نیست، چندین برابر بالاتر است. حتا آمارهای جنگ را نیز درست نمی نویسند!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۳  

* اکبر بهرمانی (آوازه یافته به هاشمی رفسنجانی) و از دید من که می دانم با داوری تاریخی بسیار نزدیک خواهد بود، یکی از پلید ترین، پست ترین و پلشت ترین آخوندهای همه ی تاریخ ایران

پارسی نویسی:

۱ ـ بجای «مجرد» (زن یا مرد مجرد) می توان از آمیخته واژه ی زیبای پارسی: «بی سر و همسر» یا در برخی موردها «بی زن و فرزند» یا «بی زن و بچه» سود برد.

۲ ـ بجای «متاهل» (زن یا مرد همسردار) می توان از آمیخته واژه ی پارسی: «همسردار» یا در برخی موردها «زن و بچه دار» بهره برد.

۳ ـ بجای «نتیجه گرفتن»، آمیخته واژه ی زیبای پارسی: «برگرفتن» را پیشنهاد می کنم که آرش آن با «نتیجه گرفتن» بسیار نزدیک و کم و بیش یکسان و کاربرد آن آسان تر است؛ گرچه، «برگرفتن» آرش دیگری نیز دارد.  

۴ـ بجای «متعهد بودن» می توان «به پیمان وفادار بودن» یا بسته به آرش و ساختار جمله، آمیخته هایی دیگر از این یک را بکار برد.

۵ ـ بجای «تحمیلی» می توان نوشت: «گرانبارشده»؛ همانگونه که بجای «تحمیل شدن»، «گرانبار شدن» و بجای «تحمیل کردن»، «گرانبار نمودن» را می توان بکار برد.

۶ ـ بجای «متفرقه» می توان در بسیاری جاها از واژه ی «جداگانه» سود برد.
 
ب. الف. بزرگمهر     ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۳
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!