«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ خرداد ۸, دوشنبه

مسلمانان عدالتجوی انقلابی و کمونیست های راستین یکدیگر را خواهند یافت!

بخش دوم گفتگوی «خبرگزاری دانشجو» با سردار علایی

گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»:
در بخش اول مصاحبه با حسین علایی موضوعاتی با محور آزادسازی خرمشهر و همچنین حواشی آن مطرح شد. در ادامه این مصاحبه به موضوعاتی جنجالی تر اعم از اختلاف نظر مسوولان درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و همچنین تاثیرات بین المللی عملیات بیت المقدس می پردازیم.

«خبرگزاری دانشجو»:
آیا ساختار مدیریتی امام (ره) این چنین بود كه همواره نظر متخصصین برایشان اولویت داشت؟


علایی: ساختار رهبری و مدیریت حضرت امام (ره) اینگونه بود كه جهت گیری‌های كلی را هدایت می‌كردند؛ ولی در امور اجرایی همه كارها را مگر استثنا واگذار می‌كردند. در تصمیم‌گیری‌ها هم مشورت می‌كردند؛ مگر جاهایی كه احساس می‌كردند باید یك تصمیم فوری گرفته شود؛ مثلاً در دفاع از كشور وقتی ارتش عراق به مرزهای ایران حمله كرد با كسی مشورت نكردند و بلافاصله گفتند ما می‌ایستیم و دفاع می‌كنیم و البته ایستادند و دفاع هم كردند.


«خبرگزاری دانشجو»:
نامه‌ای كه احمد آقا به امام نوشتند تنها در موضوع جنگ بود یا مباحث دیگری در آن مطرح شده بود؟

علایی: فكر می‌كنم نامه احمد آقا فقط درباره بحث ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بوده باشد؛ ولی چون این نامه تا به امروز منتشر نشده است، نمی‌توان بیشتر از این در خصوص آن صحبت كرد.

«خبرگزاری دانشجو»:
نظر شما در خصوص اختلافی كه بین سیاسیون و نظامیون جنگ یعنی افرادی چون هاشمی به عنوان سیاست‌مدار جنگ و افرادی از قبیل محسن رضایی به عنوان نظامیون جنگی وجود داشت كه باعث شد آنها پنج سال پیش دست به افشاگری و انتشار برخی نامه‌های امام (ره) بزنند، چیست. آیا این حس به وجود آمده بود كه افراد در این باره به دنبال مقصر بودند یا دلیل آن چیز دیگری بود؟

علایی:
این اختلافات، زمان فتح خرمشهر وجود نداشت؛ زمانی هم كه تصمیم گرفته شد كه پس از فتح خرمشهر از مرز عبور شود نیز این اختلافات مطرح نشد؛ بلكه این مسائل پس از گذشت مدتی از پایان جنگ مطرح شد.

زمانی كه در سالهای اخیر مسائل جنگ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، آن زمان بود كه انواع سوالات مربوط به مقاع مختلف جنگ مطرح می‌شد و طبیعتا هركس كه آن زمان مسئول بوده نیز دنبال این است كه نسبت به این سوالات پاسخی بدهد ...

متاسفانه تا به امروز مذاكرات شورای عالی دفاع به طور رسمی منتشر نشده است؛ اما ای‌كاش كسانی كه مسئول بودند بیایند و امروز كه از فتح خرمشهر حدود سی سال می‌گذارد، محتوای این مذاكرات را منتشر كنند؛ زیرا امروز دیگر این مذاكرات محرمانه نیست و انتشار متن آنها می تواند به فهم بهتر وقایع آن دوران کمک کند.

در آن دو جلسه‌ای كه در خدمت امام(ره) تشكیل شد، سیاسیون و نظامیون اختلاف نظر جدی با یكدیگر بیان نكردند و به نظر می رسد که همگی در مورد ضرورت عبور از مرز هم جهت بوده اند. این طور نبوده است كه كسی بخواهد به طور آشكارا نظر متفاوت بدهد؛ البته برخی از افراد ظاهراً نظر نداده اند؛ اما در آن جلسات هیچ كس هم به طور آشكارا بر نظر حضرت امام(ره) مبنی بر عدم عبور از مرز تأکید نداشته است.

در جلسه‌های شورای دفاع دو نظر وجود داشت:
یكی نظر امام (ره) اعتقاد داشتند كه جنگ ادامه پیدا كند، بدون عبور از مرزها و یكی هم نظر دیگران كه جنگ با عبور از مرزها ادامه پیدا كند كه البته در نهایت نظر دوم انجام شد؛ ولی اگر نظر امام (ره) عملی می‌شد و جنگ بدون عبور از مرزها ادامه پیدا می‌كرد، مفهوم این حرف از نظر اجرایی خاتمه جنگ بود.

«خبرگزاری دانشجو»:
افشاگری های پنج سال پیش تاثیرات بسیاری را بر روی خواص جامعه بخصوص دانشجویان داشت كه معتقد بودند از همان ابتدای جنگ اختلافات وجود داشته و دلیل برخی عدم فتح الفتوح‌ها در عملیات‌های بعدی همین بوده است؛ مثلاً سیاسیون پشت نظامیون را خالی كردند و باعث شد در عملیات محرم و رمضان ما قوای تاكتیكی و نظامی نداشته باشیم و این عملیات‌ها با فتح الفتوح همراه نباشد. این مسئله را چگونه ارزیابی می‌كنید؟

علایی: این دیدگاه زاییده این دوران است و متعلق به دوران جنگ نیست. بعد از عملیات بیت المقدس، عملیات رمضان انجام شد كه همه از جمله سیاست‌مداران و فرماندهان نظامی به دنبال پیروزی در آن عملیات بودند؛ ولی آن عملیات متأسفانه موفق نبود. امام (ره) هم با تمام قوا پشت سر آن عملیات بود و به عشایر دجله و فرات پیام دادند كه از رزمندگان اسلام استقبال کنند. طبیعی است که اختلاف نظر در همه موضوعات وجود دارد؛ البته اختلاف نظر خوب است؛ زیرا می‌تواند ابعاد مختلف یك مسئله را مورد بررسی قرار دهد.

اختلاف نظر به معنی انشقاق نیست؛ همانطور كه در طول جنگ نیز همواره بین فرماندهان سپاه و ارتش همیشه سر موضوعات عملیاتی اختلاف نظر وجود داشته است؛ اما درباره یك عملیات، نظرات گوناگونی مطرح می شد؛ بحث‌های فراوانی صورت می گرفت؛ ولی وقتی به تصمیم‌گیری می‌رسیدیم همه با هم عمل می‌كردیم.« فاذا عزمت فتوکل علی الله»

«خبرگزاری دانشجو»:
یكی از مسائلی كه بعد از فتح خرمشهر با آن مواجه بودیم، هماهنگی بیشتر بین ارتش و سپاه و حس اتحاد بین مردم بود. به نظر شما تاثیرات دیگر فتح خرمشهر در بین مردم جامعه چه بود؟

علایی: مهمترین تاثیر فتح خرمشهر بازگرداندن روحیه عزت به مردم ایران بود؛ چرا كه وقتی عراق موفق شد خرمشهر را از ایران بگیرد، مردم ایران احساس تحقیر می‌كردند، ولی وقتی خرمشهر آزاد شد مردم ایران احساس عزت و افتخار كردند.

مردم و رزمندگان اسلام با تكیه بر ظرفیت ها و توانمندی های خودشان خرمشهر را آزاد كردند و هیچ كشوری نه تنها به ایران كمك نكرد، بلكه اكثر كشورها به خصوص کشورهای عربی حاشیة خلیج فارس نیز تمایل داشتند كه خرمشهر در دست عراق باقی بماند تا انقلاب اسلامی تحت فشار قرار گیرد؛ بنابراین ایران در مقطع زمانی كه نمی توانست سلاحی را از دنیا بخرد و سلاح مورد نظرش را تامین‌كند، خرمشهر را از دست عراق باز پس گرفت؛ ولی زمانی كه ارتش عراق در خرمشهر حضور داشت، انواع سلاح‌ها را از جهان دریافت می‌كرد؛ بنابراین با آزادسازی خرمشهر از دست اشغالگران روحیه اعتماد به خود و خودباوری در مردم ایران ایجاد شد و این بزرگترین دستاورد فتح خرمشهر بود كه باعث غرور ملی شد. غرور ملی به مفهومی كه همه مردم احساس غرور كردند و این غرور ناشی از قدرتی بود كه فرهنگ اسلام به رزمندگان عطا كرده بود كه بایستند، مقاومت كنند و نترسند و با شجاعت سرزمین‌هایشان را از دشمن عنود پس بگیرند. ظهور این غرور ملی از بالاترین دستاوردهای عملیات بیت المقدس بود كه تا به امروز ادامه داشته و از این به بعد هم ادامه خواهد داشت و تا تاریخ وجود دارد هیچ گاه عظمت فتح خرمشهر كاهش نخواهد یافت.

در جریان جنگ، نظامیان عراقی موفق شدند سرزمینی از ایران را به اشغال خود درآورند و ایران در شرایط نابرابر آن را پس گرفت. این پیروزی بزرگی بود؛ زیرا عراق با اختیار و تصمیم خود از خرمشهر عقب نشینی نكرد و هیچ قطعنامه‌ای هم از عراق نخواست تا از خرمشهر عقب نشینی كند؛ ولی ایرانیان با حماسه آفرینی رفتند و خرمشهر را پس گرفتند.

فتح خرمشهر باعث وحدت ملی شد و این پیروزی بزرگ را حتی سلطنت طلبان، كمونیست ها، حزب اللهی‌ها، ارمنی‌ها، یهودیان و مسیحیان هم قبول دارند و به آن افتخار می‌كنند. [کاش آقای علایی از شهامت اخلاقی شایسته برخوردار بود و دوغ و دوشاب را از ترس برچسب خوردن یا گرفتار تیر غیب راستگرایان شدن با هم نمی آمیخت. می پندارم ایشان بخوبی می دانند که سلطنت طلبان راستین (نه هر نادان ناخشنود که یاد «کفن دزد پیشین» افتاده!) نه تنها از چنین پیروزی خرسند نشدند که پس از آن بارها از «شیطان بزرگ» درخواست بمباران ایران را نیز نمودند. از آن گذشته، شیوه ی بیان جُستار در سخن ایشان یادآور زبانزد زیبایی است که می گوید: شترسواری، دولا دولا نمی شود! اکنون و بویژه اکنون ـ چون فردا دیگر دیر است! ـ باید روشن و آشکار با دلیری گفت که کمونیست ها که البته منظور بی گفتگو نیروهای چپول نادان یا چپ نمای مزدور آن هنگام و این هنگام نیست که به روی انقلابی بزرگ تیراندازی می کردند که میهن پرستان توده ای و آن گروه از روشنفکران چپ که بسوی حزب توده ایران بال و پر گشوده بودند، اگر نگویم پیشاپیش دیگر نیروها که پربیراه نیز نیست که در کنار برادران مسلمان که بخش بسیار عمده ی آن را فرزندان مردم زحمتکش شهر و روستا دربرمی گرفت، دوشادوش هم می جنگیدند و در بدترین شرایط ممکن، سنگرهای پایداری در خرمشهر را حتا با دست های تهی برپا نگاه داشتند. باور قلبی من می گوید زبان کُند شما و دیگر فرزندان صادق و درستکار انقلابی هنگامی باز خواهد شد و به روی برادران و رفقای کمونیست راستین خود آغوش خواهید گشود. گرچه از صمیم جان امیدوارم آن هنگام هرچه زودتر باشد و نه در هنگامه ی جنگ و خونریزی که به گمانم هر روز بیش از پیش نزدیک تر می شود؛ گرچه، بازهم از صمیم جان امیدوارم تا آن هنگام تندرست و پابرجا باشید و به سرنوشت دیگر نیروهای فداکار رزمنده ی مسلمان انقلابی و عدالتجو گرفتار نشوید که شماری از آنها را نیروهای مزدور سرمایه داری جهانی که پوستین اسلام بر دوش دارند، از سالهای گذشته تاکنون به شهادت رسانده اند و شما این را خوب می دانید. کمونیست های راستین با همه ی نادانی هایی که در برخورد با آنها داشته اید، نیروهای مسلمان رزمنده ی انقلابی را یار و همسنگر خود در رزم بر ضد سامانه ی تبهکار سرمایه داری برای ساختن جهانی که در آن هیچ آدمی گرگ دیگری نباشد، می دانند و برایشان سپاس و ارزش قلبی دارند.     ب. الف. بزرگمهر]    
 و حزب اللهی‌ها هم كه فتح خرمشهر را كار خودشان می‌دانند؛ بنابراین همه ایرانیان در هر نقطه جهان از فتح خرمشهر احساس افتخار می‌كنند. فتح خرمشهر متعلق به تك تك ایرانیان است؛ زیرا خرمشهر را همه اقوام ایرانی با هم فتح كردند و آن را نصرت الهی می دانند.

«خبرگزاری دانشجو»:
یكی دیگر از ویژگی‌های فتح خرمشهر صدور انقلاب بود و یكی از نمودهای رفتاری آن رفتن سپاه محمدرسول الله به لبنان و مقابله با اسرائیل است. فتح خرمشهر چقدر در معنا كردن پیام امام در صدور انقلاب تاثیر داشته است؟

 علایی: پیام اصلی فتح خرمشهر این بود كه وطن و سرزمین خودی را باید از دست اشغالگران آزاد كرد. این امر امكان پذیر است به شرط آنكه مردم بخواهند و حتی در شرایط نابرابر نیز می‌توان چنین كاری را انجام داد؛ بنابراین لبنانی‌ها كه سرزمین‌شان توسط اسرائیل اشغال شده بود، چنین حسی را پیدا كردند. در واقع می توان گفت که  فتح خرمشهر است كه باعث می‌شود پس از اشغال بیروت توسط ارتش اسرائیل، حزب الله در لبنان ایجاد شود و سرزمین‌های لبنان را آزاد كند.

در بین فلسطینی‌ها هم همین حس به وجود می‌آید كه می‌شود با دست خالی و در شرایط نابرابر سرزمین‌های خودی را از دست اشغالگران صهیونیست آزاد كرد؛ به همین دلیل است كه می‌بینیم نوار غزه پس از فتح خرمشهر از دست صهیونیست‌ها آزاد می‌شود. تفكر فتح خرمشهر باعث ایجاد این اتفاقات شد و این روحیه را در میان آنها به وجود آورد كه می‌شود سرزمین‌های اسلامی را پس گرفت و در اختیار ساكنین اصلی آن قرار داد.

امام قدرت بسیج کنندگی مردم را به صحنه آورد

«خبرگزاری دانشجو»:
آیا فتح خرمشهر بر توانایی صدور انقلاب افزود؟

علایی: انقلاب اسلامی باعث دفاع مردم از كشور شد؛ روحیه انقلاب اسلامی این بود كه اگر مردم وارد صحنه شوند كارهای بزرگی انجام می شود. البته زمانی كه با دیدگاه دیگری وارد صحنه شویم مسئله توان سخت افزاری بیشتر مطرح می‌شود؛ اما انقلاب اسلامی توان نرم افزاری را مطرح كرد و اینكه شما یك قدرت عظیم در بین توده‌های مردم دارید كه این قدرت بیشتر از جنگ افزار و سلاح كارایی دارد.

امام در دوران شاه كه همه قدرت‌ها از جمله قدرت نظامی، امنیتی و حمایت‌های خارجی در اختیار شاه بود، می‌فرمودند:
«اگر مردم به صحنه آیند همه این قدرت‌ها در درون مردم ذوب می‌شود». منطق امام(ره) این بود كه خون بر شمشیر پیروز است؛ چرا كه این منطق، برگرفته از نهضت امام حسین(ع) است.

در واقع تفکر و منطق انقلاب اسلامی بود كه ایران را در جنگ پیروز كرد و سرزمین‌های ایران را از دست متجاوز پس گرفت، ایستادگی مردم و نیروهای مسلح برگرفته از منطق انقلاب اسلامی بود كه نباید زیر بار زور رفت و در برابر ظلم ایستاد و از وطن دفاع كرد.

ظرف ٣٠٠ سال گذشته و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، هر زمان در مرزهای ایران اتفاقی و جنگی رخ داده، ایران بخشی از سرزمین های خود را از دست داده است، وسعت ایران در حدود ٣٠٠ سال پیش دو برابر وسعت ایران امروز است؛ به طوری كه بسیاری از كشورهای پیرامون ایران در آن دوره جزو ایران بوده اند؛ ولی ایران در جریان جنگ ها، بخشی از سرزمین های خود را از دست داده است؛ برای اینكه كسی مثل امام خمینی(ره) نبوده است كه قدرت بسیج كنندگی اسلامی را به صحنه دفاع از کشور بیاورد. امام خمینی(ره) قدرت بسیج كنندگی اسلامی را به صحنه مقابله با دشمن آورد و مردم ایران و قوای مسلح در مقابل حمله عراق كه از قبل طراحی شده بود، ایستادند و در نهایت سرزمین‌های ایران را آزاد كردند.

«خبرگزاری دانشجو»:
برخی برای مقابله با صدور انقلاب هجوم ‌هایی را علیه حزب الله لبنان و جنبش‌های اسلامی فلسطین آغاز كردند. شما چقدر این تحركات را از جانب دشمنان استكباری موثر می‌دانید كه نمودهای فتح خرمشهر را از بین ببرند؟

علایی: تفكر انقلاب اسلامی تفكری است كه پیشرفت خواهد كرد و اصل این تفكر مهم می باشد كه نهضتی كه در جهان عرب نیز وجود دارد، بخش‌های از این تفكر است. تفكر انقلاب اسلامی بر چند مبنا استوار است كه یكی از آن مبانی طبق آیه قرآن این است كه شما نمی‌توانید سرنوشت‌تان را تغییر دهید، بدون اینكه خودتان اقدام كنید. «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»

نكته دیگر این تفکر آن است كه اگر افراد به صحنه نیایند و كاری انجام ندهند، خدا آنها را یاری نخواهد كرد؛ چرا كه شرط یاری خدا این است كه مردم ابتدا خدا را یاری كنند؛ باید اول گام از طرف مردم باشد. «ان تنصرالله ینصرکم» و در نهایت یکی از مبانی مهم تفكر انقلاب اسلامی، نپذیرفتن ظلم است. امام علی(ع) در آخرین وصیت خود می فرمایند:
«کونا لظالم خصما و للمظلوم عونا»

نه ظلم را باید پذیرفت و نه باید به كسی ظلم كرد؛ «لا تظلمون و لا تظلمون»، در حقیقت تفكر انقلاب اسلامی دشمن ظالم بودن و یار مظلوم بودن است. از سوی دیگر، اگر افراد با هم باشند و به خاطر خدا بسیج شوند، قدرت آنها چند برابر افزایش پیدا می‌كند و این به معنی جنگ فیزیكی نیست بلكه به معنی قدرت با هم بودن و سازمان‌دهی است كه چنین توانی را فراهم می‌كند. «ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین» با چنین مبانی روشن است كه تفكر انقلاب اسلامی در حال رشد است و هیچ‌كس نمی‌تواند این مبانی را از بین ببرد.

اندیشه دموكراسی و مردم‌سالاری كه در دنیا در حال توسعه است، یک اندیشة غیر اسلامی نیست، بلكه اندیشه‌ای است كه یاد می دهد به جای آنكه یك قوم، قبیله، شاه و عده‌ای خاص بر مردم حاكم شوند، مردم خودشان سرنوشت‌شان را در دست بگیرند، البته اینكه الان به مردم سالاری چگونه عمل می‌شود بحث دیگری است، اما به هر حال اندیشه جمهوری اسلامی یك اندیشه اسلامی و در حال توسعه در کشورهای اسلامی است.

«خبرگزاری دانشجو»:
در دوران جنگ حضور در لبنان و دفاع از مظلومیت حزب الله برای ما افتخار بود؛ اما برخی جریانات سیاسی، صرف‌نظر از جهت‌گیری‌ آنها امروز وارد فضایی شدند كه سرپل‌های مقاومت و نمود مقاومت جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دادند و نمود عینی آن شعار «نه غزه و نه لبنان است». نظرتان درباره این اتفاق طراحی شده چیست و آیا این طراحی را قبول دارید یا نه؟

علایی: صرف نظر از دیدگاه اسلامی، همه قدرت‌ها چه قدرت‌های بزرگ و چه قدرت‌های منطقه‌ای به دنبال توسعه نفوذ خود هستند و در این راستا آمریكا، عراق و افغانستان را اشغال كرد تا بر آنها حاکم شود و منطقة نفوذ خود را توسعه دهد و امروز نیز در مصر به دنبال این است كه جریانات همراه خود را روی كار بیاورد؛ بنابراین از نظر منطق قدرت، هر كشوری اگر جایی داشته باشد كه وقتی با آن ارتباط برقرار كند، بتواند قدرتش را توسعه دهد، باید آن قدرت را حفظ كند و نباید آن را از دست بدهد.

وقتی در منطقه شامات و فلسطین، جریاناتی هستند كه با ایران همسویی نشان می‌دهند، منطق حكم می‌كند كه ایران از آنها حمایت كند؛ حال چه حزب الله باشد، چه حماس و چه مردم عراق. منطق می‌گوید كه دشمن دشمن من، دوست من است. اسرائیل دشمن ایران است و تا به امروز هم این دشمنی را نشان داده است؛ در حالی که خود دارای کلاهک هسته ای است، دنبال حمله به تأسیسات صلح آمیز هسته ای ایران است و از سوی دیگر جریانات مقاومت دشمن اسرائیل هستند كه دوست ما به شمار می‌روند.

از نگاه منطق اسلامی، مسلمانان دو وظیفه دارند:
اول اینكه انسان‌های مسلمان در همه دنیا باید هوای هم را داشته باشند؛ و دیگری حمایت از مظلوم است و هركجا مظلومی قرار دارد، باید از او حمایت شود؛ حتی اگر مسلمان نباشد. «من اصبح و لا یهتم بامورالمسلمین لیس بمسلم»

در جریان جنگ بالکان، صرب‌ها ١۵٠ هزار نفر بوسنیایی را كشتند كه ١٦٠٠ نفر آنها فقط كودك بودند. فردی كه این روزها در دادگاه بین المللی در حال محاكمه است، یكی از اتهاماتش این است كه ۷٠٠٠ مرد و جوان بوسنیایی را فقط به جرم بوسنیایی بودن و صرب نبودن، كشته است؛ این جنایت عظیمی است.

هركسی كه به دنبال عدالت در جامعه بشری است باید مظلومان را در همة جهان حمایت كند. حمایت ایران از حزب الله و فلسطین از دیدگاه اسلامی واجب است و از دیدگاه ایرانی هم یك منطق درست است؛ در عین حالی كه من فرقی بین منطق ایرانی و اسلامی نمی‌دانم؛ چرا كه ایرانی‌ها مسلمان هستند.

«خبرگزاری دانشجو»:

این گفتگو در برخی جاها بویژه نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است. بخش هایی از آن را نیز پیرایش نموده ام. عنوان و برجسته نمایی ها همه جا از اینجانب است.             ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!