«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

قمر آریان که بود و چه کرد؟


قمر آریان، پژوهشگر و نویسنده ایرانی روز چهارشنبه چشم از جهان فروبست و پیکرش شنبه (۲۶ فروردین‌ماه) تشییع و در قطعه هنرمندان گورستان بهشت‌زهرا به خاک سپرده شد.

خانم آریان از نخستین فارغ‌التحصیلان زن از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، از نخستین استادان دانشگاه زن در ایران و نیز از اعضای شورای عالی علمی دایره‌المعارف بزرگ اسلامی بود.

قمر آریان همچون همتای داستان‌نویسش، سیمین دانشور که در اسفند ماه سال گذشته دیده از جهان فروبست، از نخستین زنان دانشگاهی تاثیرگذار در حوزه فرهنگ به شمار می‌رود. آریان تحصیلاتش را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در ابتدای دهه بیست شمسی تقریبا همزمان با سیمین دانشور آغاز کرد و چه بسا در برخی از کلاس‌ها نیز با او همکلاس بوده باشد. اما گذشته از این دلیل دیگری زندگی این دو بانوی نویسنده را به هم نزدیک می‌کند و آن ازدواجشان است.

قمر آریان در سال‌های ۱۳۲۴ یا ۱۳۲۵ در کلاس‌های درس دانشکده ادبیات با عبدالحسین زرین‌کوب که همسن خود آریان بود آشنا شد و پس از چند سال آشنایی، در سال ۱۳۳۲ با او ازدواج کرد. سیمین دانشور نیز در سال ۱۳۲۷ در اتوبوس در حالی که از تهران راهی شیراز بود با جلال آل احمد آشنا شد و پس از دو سال با او ازدواج کرد. همسران این دو زن نویسنده، از نویسندگان بارز ایران به شمار می‌روند و از این رو نام آنها اغلب در کنار نام همسرانشان و تحت‌شعاع آن‌ها قرار گرفته است.
با این همه زندگی علمی قمر آریان، مستقل از نام همسرش، زندگی پرباری بود.

از قوچان تا تهران
قمر آریان در سال ۱۳۰۱ در شهر قوچان به دنیا آمد، شهری که به گفته خودش، در آن زمان مدرسه دخترانه نداشت. زمانی که قمر آریان به سن مدرسه رسید، پدرش که از معتبرترین مردان شهر بود، تصمیم گرفت مدرسه‌ای دخترانه تاسیس کند و از یکی از زنان شهر که شناخته شده و باسواد بود، دعوت کرد تا مدیریت مدرسه را برعهده بگیرد.

قمر آریان تا ششم دبستان را در این مدرسه خواند و بعد سه کلاس اول دبیرستان را در طول یک سال با معلم سرخانه گذراند و برای امتحان کلاس نهم به همراه خواهرانش به مشهد فرستاده شد. سپس برای دو سال در دانش‌سرای مقدماتی دختران مشهد ماند و تدریس کرد و همزمان به تحصیل در کلاس ششم ادبی در همین دانش‌سرا مشغول شد. اما امتحانات کلاس ششم ادبی و علمی در تهران برگزار می‌شد و پدر مجبور شد قمر را به ‌شهر تهران بفرستد و از آن جایی که قمر موفق شد تا در امتحانات سراسری مقام دوم کشوری را کسب کند، پدر اجازه داد تا همراه با برادرانش در تهران بماند و درس بخواند. آریان در سال ۱۳۲۷ توانست لیسانس خود را از دانشگاه تهران بگیرد، اما ترجیح داد که همچنان در فضای آکادمی بماند و فوق‌لیسانس و دکترایش را نیز در همین دانشگاه بخواند تا سرانجام پس از ۱۰ سال، در سال ۱۳۳۷، با اخذ مدرک دکترای ادبیات فارغ‌التحصیل شد.
سال‌های عاشقی، رساله دکتری و اساتید برجسته

قمر آریان در سال‌های ورودش به دانشکده با عبدالحسین زرین‌کوب آشنا شد. او در گفت و گویی که در سال ۸۳ در روزنامه جام جم چاپ شد، تعریف کرد که آشنایی آن‌ها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافته بود تا آن که سرانجام عبدالحسین زرین‌کوب که سی ساله شده بود، از آریان خواستگاری کرد. به گفته خودش، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، شنید که پدرش به خوبی با زرین‌کوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما فکر می‌کرده که نویسنده آن مقالات باید مردی ۵۰ ساله باشد.

آریان و زرین‌کوب در سال ۱۳۳۲ با هم ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند. (زرین‌کوب نفر اول و آریان نفر دوم در کنکور دکترا بود) و پس از فارغ‌التحصیلی، سال‌های سفرشان آغاز شد. قمر آریان سال‌های بسیاری را همراه با همسرش در هند، چندین کشور اروپای و عربی و لبنان گذراند.

ازدواج آریان و زرین‌کوب نظیر ازدواج سیمین دانشور و جلال آل احمد فرزندی به دنبال نداشت.

قمر آریان در دانشکده از محضر استادانی چون بدیع‌الزمان فروزان‌فر، علی‌اصغر خان حکمت، جلال همایی، محمد معین و ذبیح‌الله صفا بهره برد، کسانی که در زندگی‌اش نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند. علی اصغر خان حکمت استاد تاریخ ادیان بود و قمر آریان نیز در همین زمان شروع به خواندن انجیل کرده بود و نکاتی در آن یافته بود که به نظرش می‌رسید از دید جامعه دانشگاهی و فرهیخته ایران پنهان مانده است. خانم آریان می گفت که می‌دیده که چگونه در غرب در دانشگاه و خارج از دانشگاه کسانی وقت خود را گذاشته‌اند و درباره اسلام پژوهش می‌کنند، اما در ایران کسی به تاریخ دیگر ادیان علاقه‌ای نشان نمی‌دهد.

به قلم قمر آریان
۱. کمال الدین بهزاد (تحقیق در احوال و آثار بهزاد در محیط هرات عهد شاهرخ)، انتشارات هیرمند
۲. چهره مسیح در ادب فارسی؛ انتشارات سخن.
۳. ترجمه کتاب شرق نزدیک در تاریخ (یک سرگذشت پنج هزار ساله اثر پروفسور فیلیپ حتی استاد سابق دانشگاه پرینستون)، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب
۴. ترجمه بخشی از کتاب جهان اسلام اثر برتولد اشپولر از انتشارات امیرکبیر

کلاس‌های درس دکتر حکمت و انجیل‌خوانی‌ها سرانجام آریان را مصمم کرد تا رساله دکتر‌ایش را به مسیحیت اختصاص دهد. او می‌خواست طی تحقیقی جامع دریابد، اسامی و چهره‌های مسیحیت نظیر مسیح، مریم، ذوالنار و چلیپا چه جایگاهی در ادب فارسی دارند. به این ترتیب یکی از نخستین پژوهش‌های فارسی درباره مسیحیت با عنوان «چهره مسیحیت و تاثیر آن در ادبیات» شکل گرفت. رساله‌ای که بعدتر به شکل کتاب منتشر شد و هنوز یکی از مهم‌ترین آثار فارسی زبان در باب ارتباط مسیحیت و ادب و فرهنگ فارسی است.

خانم آریان این فرصت را داشت که بتواند از منابع وسیعی استفاده کند. به گفته خودش، در آن سال‌ها دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در دفتر یونسکو کار می‌کرد و کتابخانه یونسکو از کتابخانه دانشگاه جامع‌تر بود و به این ترتیب منابع بسیاری درباره مسیحیت در اختیار آریان قرار گرفت.

آثار تالیفی: از هرات تا ساره
اما آریان پیش از آن که رساله دکتری‌اش را به شکل کتاب منتشر کند، اثر دیگری تالیف کرد. کتابی در صد صفحه که «کمال‌الدین بهزاد» نام داشت و جستاری بود در احوال و آثار کمال‌الدین بهزاد، استاد نگارگر ایرانی که در قرن دهم هجری در هرات زندگی می‌کرد و سبکش بسیار بر مکاتب هنری تبریز، بخارا، سمرقند و دهلی تاثیرگذار بود.

توجه خانم آریان به زندگی و آثار بهزاد معطوف به آن مقطع از زندگی بهزاد است که در دوران سلطنت شاهرخ می‌گذرد. شاهرخ چهل سال بر هرات حکم راند و تاثیر به سزایی در آبادانی این شهر پس از حمله چنگیز و تیمور داشت. کتاب خانم آریان را وزارت فرهنگ و هنر منتشر کرد.

از جمله دیگر آثار تالیفی قمر آریان باید به کتاب «زن در داستان‌های قرآن» اشاره کرد. به گزارش خبرگزاری مهر، این کتاب چندین ماه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در انتظار دریافت مجوز بود تا سرانجام در سال ۱۳۸۸ منتشر شد. با این حال، خانم آریان سال‌ها پیش آن را نوشته بود. او در گفت و گویی در سال ۸۴ گفته بود که ماه‌ها پس از مرگ دکتر زرین‌کوب، زمانی که به امور روزمره زندگی خود باز گشته بود، در میان دست‌نوشته‌های دکتر زرین‌کوب، رساله‌ای را یافته بود که در انتهای آن دکتر زرین‌کوب نوشته بود: «قمر این خیلی خوب است، تمامش کن.»

آریان در این کتاب تحقیقی مفصل بر نقش و صفات پسندیده و ناپسندیده زنان قصص قرآنی نظیر ساره، هاجر و مریم داشت. علاوه بر این و به دلیل ذوق ادبی‌اش، آریان از سه متن معتبر مختلف ترجمه‌های قرانی به فارسی را برگزید تا به این ترتیب خواننده را با سبک‌های مختلف نثر فارسی و سیر تحول آن نیز آشنا سازد. مقدمه‌ای از احمد مهدوی دامغانی، ادیب و استاد علوم اسلامی، این کتاب را همراهی می‌کرد.

ترجمه آثار: اسلام و تاریخ
کار دکتر قمر آریان تنها به تالیف محدود نمی‌شد و او در طول دوران کاری اش دست به ترجمه‌هایی نیز زد. او به زبان فرانسه و انگلیسی تسلط داشت، با این همه بیشتر کارهایش را از انگلیسی ترجمه می‌کرد. کتاب «شرق نزدیک در تاریخ، یک سرگذشت پنج‌هزار ساله» تالیف پرفسور حتی، از جمله این ترجمه‌هاست. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۵۰ توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد. این کتاب سرگذشت کشورهای شرق نزدیک از پنج هزار سال پیش تا قرن حاضر است.

«جهان اسلام» نوشته برتولد اشپولر اثر دیگری است که بخشی از آن توسط آریان ترجمه شده است. با آن که آریان آن را منبع خوبی می‌دانست، اما معتقد بود که اگر کتاب «بامداد اسلام» به قلم عبدالحسین زرین‌کوب به انگلیسی یا آلمانی ترجمه می‌شد، غربی‌ها بی‌نیاز از خواندن آثاری نظیر کتاب اشپولر می‌شدند. خانم آریان بخش «دوران خلافت» این کتاب را در ۲۰۰ صفحه ترجمه و منتشر کرده است. کارشناسان، بیشتر اهمیت «جهان اسلام» را معطوف به دوران استقرار اسلام در اسپانیا می دانند.

آریان: چهره دانشگاهی، یار همیشگی
قمر آریان ده‌ها مقاله نیز برای مجلات مختلف نظیر یغما، سخن و مهرگان نوشت. او همچنین یک دوره یک ساله نیز سردبیری "راهنمای کتاب" را بر عهده داشت.

قمر آریان نه تنها خود از برجسته‌ترین زنان تحصیل‌کرده ایرانی بود که خدمات تحقیقی و پژوهشی بسیاری ارائه داد که یار همیشگی مردی بود که برای سال‌های سال از وزنه‌های تاریخ و فرهنگ ایرانی باقی خواهد ماند.

مهسا پاکزاد

برگرفته از «بی بی سی»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!