«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

در و تخته با یکدیگر جورند!


در شرایطی که بخش عمده ای از تارنگاشت های پیشرو و با گرایش چپ در ایران از صافی («فیلترینگ») وزارت اطلاعات رژیم تبهکار جمهوری اسلامی گذشته و کوچکترین آوایی از آن ها به علاقمندان و خواستاران خود در ایران نمی رسد، تارنگاشت طرفداران هیتلر و «نو نازی ها» در ایران آزاد است؛ آنهم چه تارنگاشت پر و پیمانی! نشانی آن اینجاست:

در بخشی از این تارنگاشت زیر عنوان: «درباره ما»، پس از بازگویی گفته ی «تاریخ معلم انسان هاست. (امام خمینی)» و بافتن آسمان ریسمان درباره ی اهمیت تاریخ، آیه ی زیر از قرآن و برگردان پارسی آن آمده است:
«خداوند در قرآن کریم سوره ی انعام آیه ١١ در مورد عبرت آموزی از تاریخ می فرماید:
قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین
(ای پیغمبر) بگو: در زمین گردش کنید و مشاهده کنید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده است.

پس از آن می افزاید:
«ما نیز مستثنی نیستیم و برای به جلو بردن و پیشرفت کشورمان باید تاریخ خود و جهانی که در آن زندگی می کنیم را به خوبی بدانیم و از آن استفاده کنیم!» و سپس بخش اصلی جُستار با عنوان «چرا جنگ جهانی دوم و رایش سوم ؟؟؟» چنین پی گرفته می شود:
«شاید برای شما این سوال به وجود آمده باشد که چرا ما تاریخ جنگ جهانی دوم و رایش سوم را، تاریخی ٦ و ١٢ ساله را از میان ٦ هزار سال بیشتر تاریخ بشریت انتخاب کرده ایم؟ پاسخ روشن است:
ما از میان تمام تاریخ جهان، مهمترین و حساس ترین قسمت تاریخ دنیا که همان جنگ جهانی دوم است و از آن بین حکومت رایش سوم [همان دوره ی حکومت هیتلر و آلمان نازی!  ب. الف. بزرگمهر] را انتخاب کردیم. در نگاه اول شاید بگوییم که چون جنگ جهانی دوم بزرگترین و سرنوشت سازترین جنگ تاریخ دنیا و رایش سوم بزرگترین امپراطوری تاریخ معاصر جهان بوده است ما آن را انتخاب کرده ایم! این درست است که ما از میان میلیونها جنگ و نبردهای تاریخ دنیا بزرگترین و مهمترین آنها را انتخاب کردیم ولی دلیل مهمتر انتخاب این تاریخ، اهمیت این تاریخ در شکل گیری و ساخته شدن جهان امروز و مدرنتیه است!

نظم و مدرنتیه ای که امروز دارای آن هستیم، شروع و استارت آن از زمان جنگ جهانی دوم و تحت فشار بودن شدید ملتها و دولتها در راس آنها رایش سوم بود که به وجود آمده. بسیاری از تشکلات و سازمانهای جهانی محصول این تاریخ و پس از آن است که مهمترین آنها سازمان ملل و اتحاد ناتو است.

دلیل دیگری که ما این موضوع را برگزیدیم تحریف و انتشار غیر معتبر این تاریخ توسط منابع غول پیکر غربی اللخصوص علیه حکومت رایش سوم بوده است. مهمترین اهداف ما ایستادگی و اعتراض به مطالب و موضوعات منتشر شده توسط رسانه ها و منابع غربی (متفقین) در این خصوص است که مورد بارز آن قضیه هلوکاست می باشد که بی شک ازاین مسئله استفاده و سوء استفاده های بیشماری در تاریخ معاصر جهان ما شده. روشنگری و پژوهش درباره مسائل این چنین مهم جنگ جهانی و تحقیق و بحث تخصصی رایش سوم از دیگر اهداف این تارنما به شمار می آید.

دلیل دیگر انتخاب موضوعیت تاریخ جنگ جهانی دوم و حکومت رایش سوم این بوده است که متاسفانه و متاسفانه در کشور ما و به زبان فارسی منبع خوب و قوی و تخصصی در زمینه تاریخ جنگ جهانی وجود ندارد! تاریخ و موضوعی با این اهمیت (که در بالا ذکر گردیدند) در کشور ما منبعی تخصصی و مستقل ندارد. این در صورتی است که صدها و هزاران منبع تخصصی و قوی در زمینه های فیلم و موسیقی و ورزشی و تفریحی و... موجود است. لذا تصمیم گرفتیم که این خلاء عظیم را در حد توانمان پر کنیم.

دلیل دیگر انتخاب ما، علاقه شخصی ما بوده. شخصا از دوران کودکی علاقه و اشتیاق بسیاری به تاریخ جنگ جهانی دوم و حکومت آلمان نازی داشتم، که این مورد در بین همه دوستان من و اعضای این تارنما هم صادق است.

تارنما و انجمن تخصصی نازی و رایش سوم در تاریخ تابستان ٩٠ به طور رسمی افتتاح گردید و آغاز به کار کرد که سابقه فعالیت این گروه در اینترنت به بیش از ٤ سال باز می گردد. این تارنما کاملا تحت قوانین و هنجارهای جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کند و موضوعیت این تارنما تاریخ جنگ جهانی دوم و رایش سوم می باشد. تاریخ موضوعیت این تارنما است نه مباحث سیاسی! و تاریخ حکومت رایش سوم نه تاریخ پس از آن و دهه های اخیر! و در کنار من نیز با دوستانم که همگی علاقه خاصی به تاریخ جنگ جهانی و حکومت رایش سوم داشته و داریم جمع شده ایم که بتوانیم با کمک هم منبعی خوب و قوی درباره بزرگترین و مهمترین جنگ دنیا و بزرگترین امپراطوری تاریخ معاصر، و مهمترین و سرنوشت سازترین قسمت تاریخ بشریت، در کشورمان ایجاد کنیم.

امید است که با کمک و حمایت همیشگی دوستانم و شما کاربران گرامی این امر تحقق یابد.
با سپاس از شما خواننده گرامی
سرپرستی انجمن تخصصی نازی و رایش سوم» (http://www.forum.nazicenter.ir/thread3.html#post3)

برجسته نمایی ها، همه جا از اینجانب است.    ب. الف. بزرگمهر

***

با خود می اندیشیم:
پس آنها هم در کتاب آسمانی چیزی فراخور حال خود یافته اند ...  

هرچه به مغز وامانده ام فشار می آورم که پیوند این آیه با سایر چیزهای نوشته شده را دریابم، کم تر کامیاب می شوم. شاید من نیز از آنچنان بصیرتی برخوردار نیستم که از این چیزها سر در بیاورم؟!

چرا «از میان تمام تاریخ جهان ... حکومت رایش سوم» را برگزیده اند؟! و چرا ماجرای «هولوکاست» را بهانه قرار داده اند؟!

شاید هم من بیش از اندازه مته به خشخاش می گذارم و علاقه شخصی گرداننده ی تارنگاشت از دوران کودکی اش به جُستار «حکومت آلمان نازی» سبب راه اندازی چنین تارنگاشتی بوده است؟! ولی، آیا «همه دوستان ... و اعضای این تارنما» هم آنگونه که وی می گوید از کودکی به «حکومت آلمان نازی» دلبستگی داشته و هم اکنون یکدیگر را یافته اند؟!

دوباره در اندیشه می شوم:
«چه کودکان شگفتی؟! بجای تیله بازی و الک دولک یا بازی های امروزی ... نکند در این کشور جن زده که همه دچار مالیخولیا شده اند، آنها هم پیوندی میان هیتلر و چیزهای آسمانی یافته اند؟ چه چیزی؟ سر در نمی آورم ... نکند زبانم لال میان امام زمان و هیتلر پیوندی می بینند؟! آره، آره! با همه ی شگفت انگیز بودنش می تواند عناصری از حقیقت را دربر داشته باشد. چرا نه؟! ولی آخر چه پیوندی میان امام زمان و هیتلر یافته اند؟! یا شاید من هم مالیخولیایی شده ام؟! نه! وگرنه دلیلی نداشت به کتاب آسمانی آویزان شوند و آن آیه: ... مشاهده کنید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده است ... آره، آره! حتما آنها یک پیوندی میان هیتلر و نیروهای آسمانی می بینند ... مگر خود این احمدی نژاد نمونه ی خوبی نیست؟! چرا! با همه ی نادانی اش آدم بلندپرواز و گنده گوزی است ... جامعه هم که از بس آشوب پشت آشوب، هرج و مرج پشت هرج و مرج دیده، یواش یواش برای پذیرش یک خودکامه ی دیگر چون «رضا قلدر» آماده می شود ... ولی نه این احمقانه است. دیگر شدنی نیست. اگر شدنی بود، تاکنون شده بود. آنها این ندانمکاری را یکبار داشته اند و این در حافظه ی تاریخی شان مانده است ... ولی روشن است که دست شان را برای تبلیغات زهرآلود خود باز گذاشته اند ... شگفت کشوری شده ... و جعبه ی پاندورا* را کسی در اینجا دوباره گشوده است ...»

آه! این دیگر مالیخولیاست. این جعبه سده ها پیش از این باز شده و تنها امید در ته آن برجای مانده است!

ب. الف. بزرگمهر       ١۵ فروردین ماه ١٣٩١

* جعبه پاندورا در اساطیر یونان، نمادی است از افسارگسیختگی حس كنجكاوی فرد انسانی كه كسی را یارای مقاومت در برابر آن نیست. زئوس برای انتقامجویی از پرومته فرمان می‌دهد تا پاندورا ‌ـ نخستین زن روی زمین‌ ـ را از گل بسازند و آنگاه آتنه در او روح می‌دمد و دیگر خدایان لطف و دلربایی و استعداد به او می‌بخشند و هرمس چرب زبانی و حیله‌گری به او می‌آموزد. سپس جعبه‌ای حاوی انواع پلیدی‌ها و بلایا به او می‌دهند و با این هشدار كه مبادا در جعبه را بگشاید او را نزد اپی منتوس (برادر پرومته) می‌فرستند. اپی‌منتوس «كه عقلش از عقب می‌آمد»، به‌رغم سپارش ‌های پرومته كه مبادا چیزی از زئوس بپذیرد، از پاندورا با آغوش باز استقبال می‌كند. سرانجام حس كنجكاوی پاندورا بر عقل او نهیب می‌زند و در جعبه را می‌گشاید و به این ترتیب بیماری و اندوه و لشكری از بلایای هولناک كه تا امروز گریبانگر انسان است، از جعبه بیرون می‌آیند. فقط امید در ته جعبه می‌ماند تا نوع بشر را در برابر زیانباری آن همه درد و تباهی تسكین بدهد ...
(برگرفته از «دیباچه»، http://www.dibache.com/text.asp?cat=37&id=2393)


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!