«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ بهمن ۱۵, دوشنبه

همزیستی آشتی جویانه در بزرگ خشکی اروپا نیازمند شکستن مُرده ریگِ امپریالیستی است

به بهانه ی پیشگفتار

برآورد شایان درنگ زیر درباره ی روز و روزگار روسیه در نبرد فرسایشی بدرازا کشیده شده با مزدوران دست نشانده ی برادران شیر به شیر «انگلوساکسون» که برآیند آن نه تنها برای خود روسیه که همه ی جهان از برجستگی ویژه ای برخوردار است از آنِ «سرگئی کاراگانوف»، یکی از آگاه ترین و ورزیده ترین برآوردکنندگانی است که هر از گاهی در «آرتی» یادداشت یا نوشتاری از وی گنجانده می شود. برآورد وی همچنین همراستا با یکی دو برآورد همراه با پیش بینی های درخور اینجانب از آن میان «نه یک گام به پس» و «نه روسیه و نه چین نباید رودست بخورند!» است که به آن در اینجا نمی پردازم.

امیدوارم برآورد از دیدِ من درست و باریک «سرگئی کاراگانوف»، دیوانسالاران دست اندرکار سیاست روسیه را به اندیشه ی بیش تری درباره ی آینده ای که چندان دور نیست واداشته و از امپریالیست های هار «انگلوساکسون» برهبری «یانکی» ها رودستی مرگبار با پیامدهایی ویرانگر برای روسیه و همه ی جهان نخورند.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ بهمن ماه ۱۴۰۳ 

***

روسیه باید به سرنگونی برگزیدگان سیاسی بیم برانگیز اروپای باختری کمک کند / همزیستی آشتی جویانه در این بزرگ خشکی نیازمند شکستن مُرده ریگِ امپریالیستی است.

هر برآیندی از درگیری اوکراین که چون یک "سازش" بدیده گرفته شود، در باخترزمین چون یک پیروزی جشن گرفته شده و برای روسیه چون یک شکست برآورد می شود. به هر بهایی باید جلوی چنین برآیندی را گرفت.

نخست، روسیه باید آشکارا با گناهکاری تاریخی اروپای باختری به رویارویی برخیزد. این «باغی» نیست که برگزیدگان آن می‌ پندارند که کِشتگاهی از بوته‌های هرز چربی است که روی خون سدها میلیون تن به بردگی گرفته، دزدیده و کشته شده، روییده است. فراخوانی به اروپای باختری برای تبهکاری هایش ـ از بهره کشی زورگویانه گرفته تا جنگ افروزی ـ باید که توانایی ما برای بهره وری از بازدارندگی هسته ای را چون پاسخی شایسته به دشمن روا می دارد.

دوم، روسیه باید بر پرهیزناپذیری افزایش تنش هسته ای در هر درگیری میان «ناتو» و روسیه پافشارد. این پیام نه تنها برای کرانمند نمودنِ همچشمیِ به جنگ ابزار ساز و برگ یافته که برای پافشاری بر بیهودگی انباشت جنگ ابزارهای همگانی که در یک رویارویی هسته‌ای برجستگی خود را از دست می دهند، بایسته است. رهبران «ناتو» باید دریابند که نمی توانند از پیامدهای کنشگری خود دور بمانند

سوم، ما باید پیشروی در میدان نبردرا پی گیریم و نیروهای دشمن را با باریک بینی پیگیر نابود کنیم. با این همه به همان اندازه برجسته است که به پایان رسیدن شکیبایی روسیه را به آگاهی برسانیم. در برابر هر سرباز روسی که کشته می‌شود، باید روشن کنیم که هزاران باشنده ی اروپای باختری، چنانچه دولت های شان بر جنگ پافشارند، بهای آن را پرداخت خواهند نمود. همه ی مردم آنجا باید دریابند که برگزیدگان شان برای قربانی کردن آنها آماده می شوند و جنگ ابزارهای هسته ای میان سربازان و شهروندان نابرابری بجا نمی آورند. پایتخت های اروپای باختری بخشی از نخستین آماج های خونخواهی ما خواهند بود.

چهارم، روسیه باید به آگاهی آمریکایی‌ها برساند که پیگیری افزایش درگیری اوکراین به پیامدهای بلاخیزی خواهد انجامید. چنانچه آنها پافشارند، ما از مرز هسته ای فراتر رفته و همپیمانان و پایگاه های شان در سراسر جهان را آماج خواهیم گرفت. هرگونه واکنش غیرهسته ای یورش هسته ای به خاک آمریکا را در پی خواهد داشت. این روشنی واشنگتن را وامی دارد تا سیاست های بی پروای خویش را بازنگری کند.

پنجم، ما باید همپا با پیگیری تراز نمودن رویکرد هسته ای، توانایی های رزمی خود را بهبود بخشیم. اگر دیپلماسی شکست بخورد، ما باید بگونه ای بُرَّنده، آمادگی خود برای بهره وری از جنگ ابزار های پیشرفته را افزایش داده، پشتیبانی از هوده ی فرمانروایی و بهره وری های روسیه را نشان دهیم. از آنجایی که فن آوری‌های تازه چون «سامانه موشکی اورشنیک» توانایی‌های ما را افزایش می‌دهند، آن ها جایگزینی برای جنگ ابزار‌های هسته‌ای که امنیت ما را پایور می کنند، نیستند.

در فرجام کار، روسیه باید به «ایالات متحد» پیشنهاد برونرفتِ آبرومندانه از بلای اوکراینی خود را بدهد. ما هیچ گرایشی به کوچک نمودن آمریکا نداریم؛ ولی آماده ایم کمک کنیم تا خود را از این مرداب بیرون بکشد؛ با این اگر و مگر که از سیاست های زیانبار خود دست بردارد. همزمان، اروپای باختری باید از برآنش (تصمیم گیری) های جهانی کنار گذاشته شود. این به هراساندن پایه ای برای خود و جهان دگردیسیده است.

اگر آمریکا واپس نشیند، شکست اوکراین با شتاب دنبال خواهد شد. روسیه سرزمین های هنجارمند (قانونی) خود را در خاور و جنوب بازپس خواهد گرفت و همزمان، کشوری نادرگیر و رزمی زدایی شده در کانون و باختر اوکراین پدید می آید. کسانی که گرایشی به زندگی با هنجارهاین روسیه ندارند، می توانند آزادانه جابجا شوند. همزیستی آشتی جویانه تنها با زدودن اروپای باختری چون نیرویی ناپایدار ‌کننده و پرداختن به چالش‌های گسترده‌تر آدمی در کنار بیشینه مردم جهان بدست می آید.

همزیستی آشتی جویانه راستین تنها هنگامی بدست خواهد آمد که ستون مهره های اروپای باختری، همانگونه که پس از پیروزی روسیه بر ناپلئون و هیتلر رخ داد، یک بار دیگر شکسته شود. برگزیدگان کنونی باید با تیره ی تازه ای جایگزین شوند که می توانند در گفتگوی سازنده همپا شوند. تنها در آن هنگام است که اروپا می تواند چون هموندی پاسخگو و نه خاستگاه درگیری پایدار به جهان بپیوندد.

بیم گزندها روشن است: این تنها یک نبرد برای آینده ی روسیه نیست که برای برجای ماندن فرهنگ آدمی چنانکه آن را می شناسیم است.

سرگئی کاراگانوف

برگردان یادداشتی برگرفته از «آرتی» به تاریخ هشتم بهمن ماه ۱۴۰۳ به یاری «گوگل» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!