«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ آذر ۱, سه‌شنبه

خدایا مردگان مان را ببخش و بیامرز

وامانده ترین خلق ها و ملت های جهان

هر بار که چنین پرتورهایی می بینم، غمی سنگین بجانم می نشیند؛* در همه جای آنچه به «جهان اسلام» نامور شده، همین روز و روزگار فرمانرواست و هر بار درپی رویداد ناگواری زیست بومی، چون زمین لرزه، تندآب، آتشفشانی یا رخدادهای پیامدِ کاستی ها و ندانمکاری های سر زده از خودِ آدمی، چون فرو ریختن ساختمانی بلند به شوند فرسودگی و ... همین است. شاید افزون بر فرآوری شمار بسیاری فرزندِ از همان نخست گرسنه و بیمار، نماز به درگاه خداوندی تمرگیده بر تخت عرش در جایی میان آسمان بی پایان بهترین کاری است که آموخته اند و آن را بی کم و کاست به انجام می رسانند:
الله اکبر! دو رکعت نماز مرده می خوانم «قُربة إلی الله»؛ خدایا مردگان مان را ببخش و بیامرز!

کمی آنسوتر (در ترازی به پهنای زمینِ پهناور)، در ژاپن با فن آوری هایی پیشرفته از آن میان، برای جلوگیری از آسیب های زمین لرزه، توانسته اند ساختمان ها و سازه هایی بسازند که در برابر زمین لرزه های سهمگین ۸ و حتا ۹ ریشتری تاب می آورند؛ بی آنکه خون از بینی کسی بریزد. پاسخ به چرایی آن در این سو، در جهانی اسلام زده، پیشاپیش روشن است:
الله مُسلمین را بسی بیش تر از «کُفّار» و «ناپاکان» (بزبان کژدم گزیده شان: «نَجِس» ها) دوست دارد و آن ها را زودتر به «جهان جاودانی» (جهانِ جان ننه شان: «باقی») فرامی خواند.

نمونه ای از همه سویه، روشن تر آن را در میهن بخت برگشته ی جودمان گواهیم:
درست بسان گَلّه ی گوسپندان که نیازمند چوپانی راهنما هستند، مُسلمین نیز برای هر کار کوچک یا بزرگی از چگونگی پا نهادن در آبریزگاه و شیوه ی پاک کردن کون خود پس از ریسیدن گرفته تا شناخت دوست از دشمن و افزودن بصیرت به «ولایت فقیه» نیازمندند؛ وگرنه، گم و گور شده، گرفتار «شیطان رجیم» می شوند که برای گمراه نمودن پاکدینان در هر گوشه ای کمین نموده است. پیامد همه ی این ها نیز بدرازای تاریخ، همین از آب درمی آید که می بینیم:
پدیداری و گسترش هازمان های کوجک و بزرگی که در همگی شان، نیمی از توده ی مردم، فرمانبر و توسری خورِ نیمی دیگرند و همه ی آن ها با هم توسری خور آقابالاسرهای خودی و نیازمند «ناپاکان» برای برآوردنِ گاه پیش پا افتاده ترین نیازمندی های شان: وامانده ترین خلق ها و ملت های جهان!

ب. الف. بزرگمهر   یکم آذر ماه ۱۴۰۱

* روستاییان، پس از زمین لرزه ی ۵.۶ ریشتری که ۲۲ نوامبر ۲۰۲۲ در «سیانجور» اندونزی به کشته شدنِ دستکم ۱۶۲ تن، زخمی شدن سدها تن و ناپدید شدن شماری دیگر انجامید، آیین نماز خاکسپاری را بجا می آورند. (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!