«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ آذر ۴, جمعه

ما این همه شاخ را برنمی تابیم! ـ بازپخشش

از دوران جنگ جهانی دوم به این سو، آقای جهان بوده ایم و می خواهیم همچنان باشیم.

به ما هشدار داده و می دهند که جنگ بازرگانی به جنگ نظامی می انجامد؛ انگار ما نمی دانیم؟! ما می دانیم؛ ولی آیا چاره ای دیگر داریم؟! زمین زیر پای مان آشکارا می لرزد؛ شاخ هایی بزرگ تر و نیرومندتر به شاخ های پیشین افزوده شده اند که سرمایه های مان و و همراه با آن، شیوه های رهبری اقتصادی، فن آوری و بسیاری دستاوردهای دیگرمان را قورت می دهند و هر روز بیش تر نیرو می گیرند. کار بجایی رسیده است که ساز و کارهای اندیشیده شده و ساخته و پرداخته از سوی خودمان در گذشته از آن میان، «سازمان بازرگانی جهانی»، دیگر نه تنها پاسخگوی نیازمندی های مان نیست که تراز وابستگی های بس سودمند دیگران به ما را نیز بسود آن ها واژگون نموده است. بسیاری از آن ها نه تنها دیگر «گاو شیرده» ما بشمار نمی آیند که به پستان خودمان چون گاوی شیرده چسبیده، شیره ی جان مان را می مکند. ما چنین شاخ هایی را برنمی تابیم و در نخستین گام، حتا اگر با روند جهانی شدن سرمایه سازگار نباشد، باید جلوی فرار سرمایه های مان به کشورهای با نیروی کار ارزان بهاتر را بگیریم. من، خود گرگی باران دیده و بازرگانی بی پدرمادرم! به من می خواهید آموزش بدهید؟! چه باک که جنگ بازرگانی به جنگ نظامی می انجامد! ما باید شاخ چینی ها را بشکنیم و اگر افسار کارها در اینجا، همه سویه دست خودم بود، دیگر شاخ های همپیمان خودمان و اروپای باختری که شاخ این ها نیز درازتر شده را نیز از قانون تازه نادیده نمی گرفتم. بیگمان این نکته را بدیده گرفته اید که چنین نادیده گرفتنی گذراست و هر آن، هنگامش برسد، شما مادر ...ها نیز باید همان تعرفه ها را هرچند برای تان سنگین باشد، بپردازید. از جنگ نظامی بیمناکید؟ خوب، باشید! این دشواری خودِ شماست و فراموش هم نکنید که چون دو جنگ جهانی گذشته، این شمایید که در کانونِ درگیری های آینده جای دارید؛ نه ما در این سوی اقیانوس. بگمانم اینک خوب دریافته باشید، چرا من به نمایندگی از سوی کلان سرمایه داران خودمان، چنین سیاستی در پیش گرفته ام:
ما این همه شاخ که فرمانروایی دلار بر جهان را نیز با بیم روبرو ساخته، برنمی تابیم! از دوران جنگ جهانی دوم به این سو، آقای جهان بوده ایم و می خواهیم همچنان باشیم.

از زبان لات بی سر و پای «یانکی»:     ب. الف. بزرگمهر   چهارم فروردین ماه ۱۳۹۷

زیرنویس تصویر:
دونالد ترامپ [بخوان: لات بی سر و پای «یانکی»!]، روز پنجشنبه ی گذشته، فرمان به اجرا درآوردنِ تعرفه ۵۰ میلیارد دلاری بر کالاهای چینی را دستینه کرد؛ همچنین بر بنیادِ پیمانی گذرا، تعرفه های تازه ی فولاد و آلومینیوم، کشورهای اروپایی، استرالیا، کره جنوبی و برخی دیگر از کشورهای همپیمان با «یانکی» ها را دربرنمی گیرد. (بنیاد خبر از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ دوم فروردین ماه ۱۳۹۷ برگرفته شده و از سوی اینجانب، فشرده و بازنویسی شده است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!