«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ آذر ۸, سه‌شنبه

چو آبی که از سر گذشت، چه یک گز چه سَد گز

کاسه های داغ تر از آش روسی، نان و نوای چرب و نرم تری از آشفته بازار ایران می جویند

کاسه های داغ تر از آش روسی، نان و نوای چرب و نرم تری از آشفته بازارِ ایرانِ همچنان گرفتار در چنگِ خرموش های دزد اسلام پیشه می جویند (پرتور پیوست).* از دید من و بیگمان شمار انبوهی از ایرانیانِ درگیر با رژیم پوشالی و سرسپرده به بیگانگانِ اسلام پیشگانی یکی از دیگری دزدتر و آدمکش تر که دست شان بخون بهترین فرزندان ایران زمین آلوده است و همچنان با ناجوانمردی و زیر پا نهادنِ حتا پیش پا افتاده ترین هنجارهای شناخته ی شده ی هوده ی آدمی، آدمکشی های شان را پی می گیرند، چنان گروه هایی ورزشی از فوتبال گرفته تا دیگر رشته ها نمی بایستی و نباید در این بازه ی تاریخی بس ناگوار، دردناک و خون چکان به چنین هماوردی های جهانی زیر نام «تیم ملی ایران» پای نهند و در کردار، خواه ناخواه، بازیچه ی دست و ابزاری برای خودنمایی تبهکارترین و آلوده ترین رژیم تاریخ میهنِ بلاگرفته مان که سخت در پی بهبودِ چهره نفرت برانگیز خویش و رنگ و آب لایه (لعاب) ای تازه به آن دادن هستند، شوند؛ ولی در همبود و هازمانی که با همه ی کوشش های تاریخی خود، همچنان نشانه هایی از بارِ تاریخی توسری خوری و خاموش ماندن در برابر ستم و بیدادگری را دربردارد از چند فوتبالیست چه چشمداشتی؟ آن ها نیز از دل چنین همبود و هازمانی بیرون آمده اند؛ بماند که افزون بر این، نمی توانند از ناندانی سر تا پا آلوده به رنگ و نیرنگ و تبهکاری های گسترده در پهنه ی جهانی رشته ای ورزشی که تنها نامی از آن را بر دوش می کشد و سر تا پای آن داد و ستدی پلشت و آلوده بیش نیست، دل بکنند.

به هر رو، آن ها باید این را بدانند و نمی توانند چشم بر آن ببندند که کار آن ها بسود چنان رژیمی سزاوار سرنگونی بی درنگ بوده و خواهد بود؛ ننگی تاریخی که کوچکی و بزرگی آن، چو آبی که از سر گذشت، چه یک گز چه سَد گز، چندان برجسته نیست.    

ب. الف. بزرگمهر   هشتم آذر ماه ۱۴۰۱

* در کانون مسکو، برنما (بَنِر) هایی با جُستار پشتیبانی از «تیم ملی فوتبال ایران» [بخوان: تیم ملی جمهوری دزدان اسلام پیشه ی همچنان فرمانروا بر ایران!] پخش شده است: «ایران دل روسیه با توست». این تیم در سومین دیدار خود در جام جهانی امشب، سه‌شنبه ۸ آذر ماه ۱۴۰۱ رویاروی «تیم فوتبال ایالات متحد» خواهد بود.

گزیده ای برگرفته از «چوب دو سر گُه»   هشتم آذر ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!