«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ آبان ۱۴, شنبه

کَاَنَّهُ در جَهَنَّم هستیم و خودمان نمی دانیم؟!

کَاَنَّهُ در جَهَنَّم هستیم و خودمان نمی دانیم؟! ولی آنجا تا جایی که در قرآن و احادیث و اینا آمده، تنها آتش است و بس که گناهکاران به نوبت در آن می پرند تا بار دیگر «آتش تنی» (بسان آب تنی) را پی گیرند و کَفّاره ی گناهان شان را پس دهند. به هر رو، نظم و انضباطی در کار است؛ البته نگهبانان آنجا گاه گداری شَلّاق را هم برای کسانی که گناهان کم تری در جهان فانی از آن ها سر زده بکار می گیرند. اینکه ما بچشم کور شده ی خودمان می بینیم، نه تنها نظم و انضباطی در کار نیست که همینجوری بی هوا به هر کسی از پیر و جوان و کودک خردسال شلیک می کنند و عوام النّاس را بی آنکه بدانند چه گناهی از آن ها سر زده، لَت و پار می کنند؛ راستی در کجای کتاب آسمانی از گلوله و اینا یاد شده، خاطرمان نیست؛ کَاَنَّهُ شاید از آیه ها و سوره های گم شده باشد؟ ... یادم باشد به یکی از ثقه الاسلام* ها بسپارم که در بیابان های دور و برِ قم بگردد و انشاء الله آن را بیابد.

از زمزمه های ذهنی «کیر خر نظام خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر  ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۱

* جوجه آخوند / بچه ی خوب رویش نیافته یا حتا در زهدان مادر، مرده ی اسلام 

***

روز گذشته، پنجشنبه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۱ در جریان یادبود چهلم حدیث نجفی (از جانباختگان پرخاش های مردمی) که در «بهشت سکینه» کرج و با هستیِ (حضور) گسترده ی مردم برگزار شد، نیروهای سرکوبگر با شلیک تیر ساچمه ای و لَت و کوبِ (ضرب و شتم)، مادر و خواهر حدیث را زخمی کردند.

 

برگرفته از «تلگرام» ۱۳ آبان‌ماه ۱۴۰۱

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!