«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۱, پنجشنبه

خاک بر سرِ انباشته از کلوخ و نخاله تان کنند ... ـ بازانتشار

تصویر پیوست، دختری را نشان می دهد که به شَوَند قانون ریشخندآمیز و خوارکننده ی ایران و ایرانیِ جلوگیری از پا نهادن زنان به ورزشگاه ها با چهره ای مردانه نما برای دیدن بازی فوتبال به یکی از ورزشگاه های اهواز رفته است (برگرفته از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر).

با خود می اندیشم:
خاک بر سرِ انباشته از کلوخ و نخاله تان کنند؛ می توانید به توده های میلیونی مردم ایران بگویید، چرا الله تازی، روسری و توسری و اینا را در وامانده ترین و بخت برگشته ترین منطقه ی کره خاکی و در کانون آن، کشور باستانی و اسلام زده ی ایران روا دانسته، ولی در بهشت برین، حوری و غلمان و هر جک و جانور دیگری، بی هیچ روسری و روبنده و پوششی با کونِ برهنه جلوی چشمان دریده ی مُقَدّسین که این ها نیز بیگمان لخت و پتی گوشه ای لم داده پرچانگی می کنند، رژه می روند؟!

ب. الف. بزرگمهر    چهارم دی ماه ۱۳۹۶



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!