«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۶, سه‌شنبه

مگر چکار کرده بودند که اینک بخشوده شده اند؟

تارنگاشتی کارگری است و درست همان واژه هایی را بکار گرفته که بیدادگاه های رژیم پوشالی بکار می گیرند: «عفو سه فعال جنبش های اعتراضی ...» و این، تنها نمونه نیست.

با خود می اندیشم:
مگر چکار کرده بودند که اینک بخشوده شده اند؟ و آن دَم و دستگاه پوشالی انباشته از دزدان و کاسه لیسان خمس و زکات بگیر که آن ها را بخشوده، خود تا چه اندازه از چنین هوده و شایستگی برخوردار است؟ گونه ای وارونگی که هنگام سخن گفتن و بویژه نوشتن درباره ی آن باید باریک اندیشید. بماند که یکی از کاریاهای (وظایف) جنبش کارگری ایران از دید من، رهانیدن زبان پارسی از زیر بار سنگین واژه های گرانبار شده ی بیگانه نیز هست.

ب. الف. بزرگمهر   ششم خرداد ماه ۱۳۹۹

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!