«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ دی ۲۹, شنبه

میوه های تلخ سیاستی نادرست به بار می نشیند! ـ بازانتشار

یک یادآوری بایسته

نوشتار زیر از آنِ دوازده سال پیش است و در «تارنگاشت عدالت» درج شده بود. آن هنگام (فروردین ماه ۱۳۸۶)، هنوز تارنگاشتم را راه نینداخته بودم. امروز در جستجوی رایانه ای برای موردی دیگر به آن برخوردم و در اینترنت هیچ پیوندی (لینک) از آن، جز واکنش دُن کیشوتی خشک مغز که بخشی از نوشتار را بی نشانه گذاری باریک آن بگونه ای که خواننده سردرگم نشود، بکار برده در اینترنت نیافتم.

بازانتشار این نوشتار را دستِکم از این سویه سودمند می بینم که در آن به گوشه ای از سیاست بس نادرست از بنیاد و حتا گمان برانگیزِ کسانی که رهبری حزبی با پیشینه ی تاریخی در ایران را بچنگ آورده و با کژدار و مریز و پشتک واروهای سازگار با برآمدهای هر از گاهیِ جنبش های توده ای میهن مان، همچنان همان سیاست ها را پی می گیرند تا اندازه ای پرداخته شده بود. 

این را نیز می افزایم که آن هنگام، شعار سرنگونی رژیمی سپس دگردیسیده یا در روند دگردیسیدن به رژیمِ دزدان اسلام پیشه ی کنونی را هنوز در میان ننهاده بودم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ دی ماه ۱۳۹۷

***

میوه های تلخ سیاستی نادرست به بار می نشیند!

«نامه مردم» در شماره ٧٦١ خود، نوشتاری زیر عنوان « تأملی بر سیاست های ماجراجویانه و خطرناک ارتجاع حاکم بر میهن ما١ منتشر نموده است که توجه و نگرانی را برمی انگیزد. آنچه در کل نوشتار و در مجموع آن بچشم می خورد، دو نکته زیر را دربر میگیرد:
الف ـ در کشمکش میان ایران و کشورهای امپریالیستی، با حمله به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، بطور عمده و بنیادین (دانسته یا ندانسته)، منافع ملی میهن مان را زیرپا می گذارد و جانب دشمن را می گیرد. نوشتار که به جای تشدید فشار های امپریالیستی به میهن ما و یا عبارتی مانند آن، «تشدید فشار های بین المللی به جمهوری اسلامی»٢ را بکار برده است، همسو با رسانه های گروهی امپریالیستی، اعلام می کند که گویا «... سیاست های ماجراجویانه دولت ضد ملی احمدی نژاد، ایران را با چالش های خطرناکی رو به رو کرده است.»٣ در جای دیگری از نوشتار چنین آمده است:
«ادعای حضور غیر قانونی قایق های نیروی دریایی انگلستان در آب های سرزمین ایران در مرز با عراق ... بی شک دامن زدن به تشنج و جو درگیری است که تنها به نفع منافع گروه های جنگ طلب تمام می شود.
سئوال اساسی این است که این سیاست و تنش آفرینی و همچنین به راه انداختن شوهای تلویزونی تحریک کننده که خلاف موازین بین المللی است در راستا و به نفع کدام سیاست عمل می کند. مواضع سخت وزارت خارجه انگلستان و موضع گیری های غیر مسئولانه ارگان هایی نظیر سپاه پاسداران و به خیابان کشاندن بسیجیان و سپاهیان با شعارهای تند تنها آب به آسیاب نیروهایی می ریزد که معتقدند باید از وضعیت کنونی برای تند کردن آتش درگیری ها استفاده کرد. بدیهی است که سیاست منطقی و عاقلانه، در صورت درست بودن ادعای رژیم، در زمینه ورود غیر قانونی نیروهای انگلیسی به آب های کشور دادن اخطار و سپس شکایت به سازمان ملل متحد برای بسیج افکار عمومی جهانی و نه به انزوا کشیدن بیش از پیش کشور بود. از جمله تبعات سیاست های ماچراجویانه رژیم یاری رساندن به تلاش های انگلیس و آمریکا در زمینه تحکیم اجماع جهانی (خصوصاً در اتحادیه اروپا) بر ضد ایران بوده است.»٤ [تاکید ها همه جا از نگارنده این نوشتار است.].

در شرایطی که همه شواهد گویای آن است که نیروهای انگلیسی در عملی بشدت تحریک آمیز و به احتمال بسیار زیاد از پیش طراحی شده به آبهای ایران تجاوز نموده اند ـ و این موضوع بوسیله سامانه های ماهواره ای روسیه نیز گواهی شده است ـ «نامه مردم» آن را یک ادعا می داند و سپاه پاسداران، بسیجیان و حاکمیت ایران را متهم می کند که گویا آتش درگیری ها را تند کرده اند. این چگونه نگرش و استدلالی است که در آن جای متجاوز و مورد تجاوز قرار گرفته اینچنین جابجا می شود؟!

روشن نیست این روزنامه از کدام «موازین بین المللی» حرف می زند که گویا خلاف آن عمل شده است! نویسنده با نویسندگان این نوشتار که بنظر می رسد هیچگاه رنگ جبهه جنگ را ندیده اند، به نیروهای نظامی ایرانی که بسیار هشیارانه عمل نموده و نیروهای متجاوز را دستگیر نموده اند، اندرز  می دهند که بجای دستگیری متجاوزین می بایستی به آنها اخطار می نمودند ـ و حتما هم با لحنی مؤدبانه و دمکرات مآب که به تریج قبایشان برنمی خورد ـ  و سپس به سازمان ملل متحد شکایت می شد!! ببینید چگونه با بازی با واژه ها، آشکارا از نیروهای متجاوز انگلیسی پشتیبانی شده است.   

در جای دیگری از نوشتار یاد شده، چنین آمده است:
«... در سال پیش روی، ایران برخلاف سیاست های ماجراجویانه دولت احمدی نژاد، نیازمند ترمیم و اعتماد سازی بین المللی برای مقابله با تهدیدات و سیاست های مداخله جویانه امپریالیسم، به ویژه امپریالیسم آمریکاست.»۵

«نامه مردم» گرچه صریحا روشن نمی کند که ایران چگونه باید اعتماد بین المللی٦ را بدست آورد و با چه کسانی باید روابط خود را ترمیم نماید، اما روح نوشتار نشانه های بسیاری از دعوت به درپیش گرفتن سیاستی تسلیم طلبانه در برابر امپریالیستها و گردن نهادن به خواستهای بیدادگرانه و نامشروع آنها را دربردارد.

در بخش دیگری از نوشتار یاد شده، بدرستی آمده است:
«روشن است که امپریالیسم با توجه به همه مشکلاتی که در منطقه با آن رو به روست تلاش های جدیدی را برای تغییر شرایط کنونی آغاز کرده است، که بخشی از این روند متوجه ”مهار“ نقش ایران در منطقه است. باید برای حفظ منافع، حقوق میهن و مردم با ابتکارات سازنده به کاهش تنش در روابط بین المللی پرداخت و فضایی به دور از رویارویی و تشنج فراهم آورد. این امر بر رویدادهای داخلی و موقعیت و توانایی جنبش مردمی در مصاف با استبداد و ارتجاع کمک شایان توجهی خواهد کرد.»٧ 

نمی توان با این جمله های درست و زیبا موافق نبود؛ اما بحث بر سر چند و چون و نیز چگونگی بعمل در آوردن چنان «ابتکارات سازنده» ای است که «نامه مردم» درباره آن سخن می راند. آیا باید  با تلاش امپریالیستها برای ”مهار“ نقش ایران در منطقه همسو و همپویه شد؟ بنظر نگارنده، پرسش اساسی برای «نامه مردم» و دست اندرکاران آن همین مساله است که حل آن در چارچوب سیاست یک بام و دو هوای کنونی آن شدنی نیست. پافشاری بر ادامه چنین سیاستی، بدون تردید پیامدهای وخیم تری در آینده بدنبال خواهد داشت. زنهار!

ب ـ در کل این نوشتار، کوچکترین ردپایی از یک تحلیل طبقاتی و مستدل ـ که انتظار آن از این روزنامه می رود ـ  دیده نمی شود؛ طرح مسایل، از یک چارچوب کلی فراتر نمی رود؛ کاربرد جمله های دوپهلو و بی ربط با یکدیگر بر ابهام مسایل مطرح شده در برخی جاهای نوشتار می افزاید و نبود یک قطب نمای سیاسی روشن، یکپارچگی و جهت دار بودن نوشتار را بسود زحمتکشان نه تنها از میان برده که آن را در خدمت منافع دشمنان ایران قرار داده است. برای نمونه به این بخش از نوشته، توجه کنید:
«اعلام عدم حضور رییس جمهور رژیم ولایت فقیه، که قصد شرکت در جلسه را داشت، و افزایش تنش میان جمهوری اسلامی و دولت انگلستان، با بازداشت ۱۵ ملوان انگلیسی، که به ادعای ایران به شکل غیر قانونی وارد آب های ایران در اروند رود شده بودند، گویای آن اراده ای است که می کوشد ابعاد بحران موجود را افزایش داده و فضا را متشنج سازد!»٨ 

 این نوشتار، با یکپارچه فرض نمودن حاکمیت جمهوری اسلامی٩ ، کمترین توجهی به ریشه های سیاست ماجراجویانه در بخشی از حاکمیت که از قطبی شدن اقتصادی ـ اجتماعی جامعه از طرفی و در بن بست قرار گرفتن نیروهای خرده بورژوا ـ که بخش عمده ای از آن پیوسته در حال خرد شدن، تجزیه و سرنگونی به لایه های پایین دستی هستند ـ نمی کند. «نامه مردم» و دست اندرکاران آن که مسوولیت خود را در زمینه راهنمایی و رهبری این نیروها بدست فراموشی سپرده اند، با تاختن به آن ها به بهانه آشوب طلبی شان، عملا در کنار بورژوازی لیبرال و همه آن نیروهایی قرار می گیرند که خواهان پیوند دوباره با نیروهای امپریالیستی هستند.

با خود می اندیشیدم که «سازمان مجاهدین خلق ایران» نیز پیش تر از این، در لحظه ای دیگر از تاریخ میهن ما، با تشخیص نادرست عمده و غیر عمده و با پافشاری بر اشتباهات خود در راهی گام نهاد که سرانجام آن چیزی جز سرسپردگی به دشمنان منطقه ای و بین المللی ایران و در راس آنها امپریالیستهای ایالات متحده، نبوده است. آیا ترجیع بند «طرد رژیم ولایت فقیه» که در بن خود سرنگونی حاکمیت ایران را با چشم پوشی از هر وضعیت سیاسی، عمده نموده است، به همان راه نمی انجامد؟ زنهار!

بنظر نگارنده، با قطبی تر شدن وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی ایران از یک طرف و امکان یورش قریب الوقوع امپریالیستی به میهن ما، کم کم فضای سیاست یک بام و دو هوا هم درون کشور و هم در میان حزب ها و گروه هایی در بیرون که سیاست های لیبرالیستی را در پوشش چپ به پیش می برند، بسته می شود؛ دیگر جایی برای درمیان قرار گرفتن برجا نمی ماند و همه تجدید نظر طلبانی که هنوز جامه مارکسیستی ـ لنینیستی بر تن دارند، وادار به از تن درآوردن آن خواهند شد.۱۰

در همان شماره «نامه مردم»،  نوشتاری با عنوان «سپاه پاسداران و نقش آن در حیات سیاسی ـ اقتصادی کشور!»۱۱ به چاپ رسیده است که در اینجا به آن نمی پردازم و تنها به گفته شاعر سخن پرداز ما سعدی بسنده می کنم که گفت:
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»!    

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ فروردین ۱۳۸۶ (۹ آوریل ۲۰۰۷)

پی نوشت:

١ ـ نامه مردم، تأملی بر سیاست های ماجراجویانه و خطرناک ارتجاع حاکم بر میهن ماشماره ٧٦١ ، ١١ فروردین ١٣٨٦

٢ ـ همانجا

٣ ـ همانجا

٤ ـ همانجا

۵ ـ همانجا

٦ ـ منظور بدون تردید بدست آوردن اعتماد کشورهایی مانند بورکینا فاسو و یا حتی هندوستان نیست!

٧ ـ همانجا

٨ ـ همانجا

٩ ـ گرچه در سال های اخیر بر اثر رویدادها و دگرگونی های گاه مثبت، این شیوه نگرش و راهبرد تا اندازه ای دگرگون شده است، اما هنوز نقطه عطفی در آن دیده نمی شود.

۱۰ ـ گرچه برخی از آن ها پیش تر به این کار دست یازیده اند.

۱۱ ـ «سپاه پاسداران و نقش آن در حیات سیاسی ـ اقتصادی کشور!» ، شماره ٧٦١ ، ١١ فروردین ١٣٨٦

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!