«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ بهمن ۶, شنبه

کاری که گفتگو بردار نیست را تنها یک بار می گویند و بس!

بزمچه! سخنی باریک و پاکیزه (نکته) یا کاری که گفتگو بردار نیست را تنها یک بار می گویند و بس!۱ چیزی در مایه ی «قانون مادها و پارت ها» (law of Medes and Persians)۲ که به آرش دستوری بی برو برگرد و دگرگون ناپذیر در به انجام رساندن یا انجام ندادن آن است و سیاستمداران و سیاست بازان اروپایی نیز بخوبی با آن آشنایی دارند. هنگامی که گفتگو یا کاری کش پیدا کرد و با اگر و مگر همراه شد، روشن است که چیزهایی دیگر نیز در کار است که هر کدام برای خود، سری گُنده زیر رواَنداز (لحاف) دارند؛ همچنانکه در مورد سگ مُرده ای به نام «برجام» رُخ داد و سرانجام، دستِ ایران را زیر ساتور «قطعنامه فصل هفتم منشور سازمان نامور به ملت های یگانه» برد. «فاتُف» (FATF) و «سی تُف» (CTF) که هم اکنون با شتاب هر چه بیش تر پی گرفته می شوند، توله سگ های پس انداخته و دنبالچه های همان سگ مُرده اند که دستینه نمودن شان به انجام بی هیچ چشم انداز «ساز و کار ویژه» ی شغال های اروپایی پیوست شده و در هماهنگی نسبی با امپریالیست های «یانکی» پیش برده می شوند. ساز و کاری ویژه که شاید تنها ویژگی آن، گشایش چندین کاریز مالی برای پیگیری داد و ستدهای خورد و برد، پولشویی و هر گند و گه کاری دیگرِ خرموش های سوداگر ننگ ایران و ایرانی با همتایان اروپایی، «یانکی» و دیگر ریزه خواران شان از آن میان، رژیم اسراییل باشد؛ ساز و کاری ویژه و قراردادهایی ـ دستِکم در چارچوب کلی آن از پیش دستینه و پنهان نگاه داشته شده از دید مردم ایران ـ که گام بگام از پرده برون می افتند و زمینه های به بند کشیده شدن و وابستگی هرچه بیش تر و همه سویه ی کشورمان به کشورهای امپریالیستی، چون کودکی بی پدر مادر و نیازمند سرپرستیِ دیگران را فراهم خواهند نمود.

مادربخطاهای فرومایه!

«... زیرِ بارِ پیمانی ننگین رفته اید که دست ایران را زیر ساتور ”قطعنامه فصل هفتم منشور سازمان نامور به ملت های یگانه“ برده و ... هیچ کشوری، کاریایی که از آن سودی برای ایران و توده های مردم آن بدست آید، بر دوش نگرفته است.»۳

«فاتُف» و «سی تُف» که بگفته ی آخوند پفیوز امنیتی: «امروز همه دوستان [خرموشهای اسلام پیشه] ایران که در منطقه و جهان با آنها تعامل و همکاری می‌کنیم، منتظر [آن] هستند»۴ با همه ی برونزد خوش بر و روی آن از درونمایه ای لگدمال کننده ی واپسین ناوابستگی های (استقلال) بر جای مانده ی ایران برخوردار است. خود نیز این را می دانید و بیگمان در پچ پچ های درونی از آن میان با «کیرِ خرِ نظام» خواهید گفت:
می دانیم؛ ولی چاره ای نداریم. تن به ننگی بزرگ داده ایم که هر ننگ دیگری در آن می گنجد؛ راهی است رفته بی هیچگونه امیدی به بازگشت. بدبختیم؛ بیچاره ایم؛ ولی بجای خودخوری، همچنان می توانیم چون گذشته، خشم و جوش مان را بر سر عوام النّاس ریخته، کاسه کوزه ها را سر آنان بشکنیم ...

توده های مردم ایران را هر روز، بیش از پیش، بر سر دو راهی پذیرش بیم فروپاشی ایران زمین و گسست پیوندهای دیرینه ی خلق های آن از یکسو یا سمتگیری استوار برای سرنگونی رژیم خرموش های ایران بربادده از سوی دیگر نهاده اید و به هر رو، چه این و چه آن، پایدار نخواهید ماند. خودکرده را چاره چیست؟

ب. الف. بزرگمهر   ششم بهمن ماه ۱۳۹۷

پی نوشت:

۱ ـ «توان موشکی ایران قابل مذاکره نیست و این نکته در جریان گفتگو‌های مستمر سیاسی که بین ایران و فرانسه انجام می‌شود به اطلاع طرف فرانسوی رسیده است.» گفته ای از بُزمچه ی کاسه ی داغ تر از آش نظام سگ مذهب: بهرام قاسمی، تمرگیده در جایگاه سخنگویی «وزارت خبرچینی برای یانکی ها»، «باشگاه خبرنگاران جوان»   پنجم بهمن ماه ۱۳۹۷

۲ ـ قانون مادها و پارت ها؛ قانونی جاویدان که برای همیشه آسیب ناپذیر و دگرگون ناپذیر است. پَروَندی (ارجاع) به «دانیال» در انجیل که می گوید:
«اینک، ای پادشاه، این فرمان را بنا نهید و نوشته ای که بر بنیاد ”قانون مادها و پارس ها“ دگرگون ناپدیر باشد را دستیه کنید تا گزندناپذیر بماند.» (برگردان متن برگرفته از اینترنت زیر از ب. الف. بزرگمهر)

The “law of the Medes and Persians” that which is inviolable or immutable. A reference to Daniel 6:8 in the Bible, saying: Now, O king, establish the decree, and sign the writing, that it be not changed,  according to the law of the Medes and Persians, which altereth not.

۳ ـ برگرفته از نوشتار «تو چه دانی که من چند بار پا از خط بیرون نهاده ام؟»، ب. الف. بزرگمهر    ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۷

۴ ـ برگرفته از «تارنگاشت زهدان اجاره ای»   سوم بهمن ماه ۱۳۹۷ (افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!