«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ تیر ۱۴, چهارشنبه

برجسته ترین تبهکاران جنگی، دولت های امپریالیستی برهبری «یانکی» ها هستند

به گزارش خبرگزاری های «امپریالیستی ـ سیونیستی»، سازمان نامور به «ملت های یگانه»، کارگروهی به سرپرستی یک قاضی فرانسوی برای گردآوری نشانه ها و گواهی های تبهکاری های جنگی در سوریه براه انداخته است.

درباره ی آن قاضی، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها از آن میان، می نویسد:
«... قاضی مارشی ـ ال، چهره‌‌ای شناخته‌شده در میان حقوقدانان و کنشگران جهانی ا‌ست. وی از مشاوران بالارتبه ی ”دادگاه جهانی“ در جریان رسیدگی به رخدادهای یوگسلاوی ... بوده ‌است.»۱

تا اینجای کار، سمت و سوی اندیشگی و وابستگی قاضی نامبرده به «ششلول بندهای جامعه جهانی»، بیش از آن روشن است که نیازمند افزودن نکته ای درباره ی شیوه های گردآوری گواهی ها و نشانه ها از سوی کارگروه وی باشد و به آسانی، فرجام کار و آروین های گزارش پایانی وی را می توان پیش بینی نمود که در آن، رژیم کنونی سوریه و پشتیبانان وی از روسیه گرفته تا رژیم دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر ایران به عنوان برجسته ترین تبهکاران جنگی در سوریه شناخته خواهند شد؛ ولی، آیا جز آن است که دولت های امپریالیستی برهبری «یانکی» ها، در زمینه سازی و آمایش جنگ افروزی های پی در پی در سوریه، عراق، افغانستان، لیبی، یوگسلاوی، اوکرایین و بسیاری جاهای دیگر از گذشته تاکنون نقشی بنیادین داشته اند؟ آیا جز آن است که درست همین کشورها برهبری «یانکی» ها در پشتیبانی های همه سویه ی مالی، نظامی و رهبری عملیاتی گروهک های تروریستی و آدمکش از هر رقم، دستی بالا و برتر از برخی رژیم های مزدور و سرسپرده ی منطقه ای شان در گرم نگاه داشتن آتش جنگ داشته و به یاری رسانه های شان، در کژدیسه نمودن اندیشه و خِرَد مردم جهان از هرباره کوشیده اند؟

تبهکاری های کشورهای امپریالیستی برهبری «یانکی» ها در همه جا و هم اکنون بویژه در کوششی جانکاه برای برافروختن آتش جنگ در آسیای خاوری و سرزمین کُره، آنچنان برجسته و نمایان است که نیازمند راه اندازی کارگروهی ۵۰ تنه نیست. برجسته ترین تبهکاران جنگی جهان، دولت های امپریالیستی برهبری «یانکی» ها و حرامزاده هایی چون «جرح دبلیو سی بوش» و «تونی بلر» هستند که امیدوارم در شرایطی که اوضاع جهان بگونه ای بنیادین زیر و رو شده باشد، همه ی آن ها در دادگاهی از آنِ توده های مردم جهان محاکمه شده، بسزای تبهکاری های خود برسند. می دانم چنین امید و آرزویی برای بسیاری باورنکردنی و پندارآمیز بدیده می آید؛ ولی از دید نگارنده، امید و آرزویی برآورده شدنی در چشم اندازی همچنان مه آلود است. جهان در آستانه ی دگرگونی های سترگ و شگفت انگیز فن آورانه و دانشورانه ی تازه تر از هرباره و در هر زمینه ای است که همه ی روبناهای کهنه و همبودهای اجتماعی کهنه و سرمایه داری هم اکنون زمینگیر شده را به هر رو در هم خواهد کوبید. اینکه بهنگام بتوان سامانه ای دادگرانه و سوسیالیسمی پویا۲ برپا و جایگزین آن همبودهای کهنه نمود، نیازمند کوشش همه سویه و از هرباره از آن میان، در زمینه تئوریک ـ سیاسی «سوسیالیسم دانشورانه» و سازماندهی توده های مردم برهبری طبقه کارگری هرچه بیش تر جهانی شده و بازآفرینی «اتحاد جمهوری های شوروی» و «اردوگاه کشورهای سوسیالیستی» در پهنه ای بس بزرگ تر از پیش است. همه ی این ها شدنی است؛ چنانچه از دیدگاه تاریخی، بهنگام انجام پذیرند و نیروهای پیش برنده ی آن نیز از دلاوری و آفرینش بایسته ی لنینی و بُلشویکی برخوردار باشند.

ب. الف. بزرگمهر ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۶

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «سازمان ملل برای پرونده جنایت‌های جنگی در سوریه سرپرست تعیین کرد»، ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۶، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «... سوسیالیسم نمی تواند گونه ای بازگشت به گذشته و سوسیالیسمی خمود، نه چندان پویا و دیوانسالار باشد. به کوشش همه ی کمونیست ها و نیروهای پیشروی جهان باید توانست الگوهای سوسیالیستی درخور ـ دربرگیرنده ی الگوهایی با سمتگیری سوسیالیستی ـ دارای دورنما و چشم انداز روشن برای طبقه ی کارگر و زحمتکشان ساخت و پرداخت؛ الگوهایی که کاربرد داشته باشند. همچنانکه بورژوازی با ״دگرگونی های پی در پی تولید“ (مانیفست)، ״مجموع مناسبات اجتماعی را پی در پی انقلابی می کند“ (مانیفست)، سامانه سوسیالیستی نیز در پیکر الگوهای خود باید بتواند بیش از سامانه ی سرمایه داری یا دستکم به اندازه ی آن، دگرگونی های پی در پی تولید و مناسبات اجتماعی را در پی داشته باشد ... جامعه سوسیالیستی باید راه حلی برای چگونگی جایگزینی ”جبر اقتصادی“ در سامانه ی سرمایه داری با گونه ای خودپویی در پیکر الگوهای سوسالیستی بیابد. این جایگزینی نمی تواند، آنگونه که تا اندازه ای بسیار در نخستین کشور سوسیالیستی جهان چهره نمود، درآمیزی ״جبر اقتصادی“ با ״جبر غیر اقتصادی“ یا بدتر از آن جایگزینی این به جای آن باشد.»

برگرفته از نوشتار «سمتگیری سوسیالیستی، گُزینه ای دشوار، دست یافتنی، ولی نه ناگزیر!»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۰ بهمن ۱۳۸۹
http://behzadbozorgmehr.blogspot.com/2011/02/blog-post_09.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!