«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

... پنداری مردارخوار!


«ماده ۵۵۳  قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲»:
«وارث دیه شخص متولد از زنا در صورتی كه فرزند و همسر نداشته باشد و زنا از هر دو طرف با رضایت صورت گرفته باشد، مقام رهبری است

بینگارید که پسر و دختری با هم دوست می شوند. هر دو نمی خواهند ناخواسته بچه دار شوند؛ زیرا هنوز زناشویی نکرده اند؛ ولی از دست شان درمی رود و دختر باردار می شود. پسر (یا شاید هر دو!) که جز به هماغوشی نمی اندیشیده، زیر بار زناشویی نمی رود و پس از یکی دو بار کتک خوردن از خانواده ی دختر و کشانده شدن کار به دادگاه و از ترس شلاق یا پیامدهایی بدتر از آن، سرانجام زیر بار زناشویی می رود. تا اینجای کار روشن است که نام این را دیگر زندگی نمی توان نهاد؛ هر چیز دیگری است جز زندگی زناشویی!

به هر رو، فرزندی پا به جهان می نهد که از دیدگاه آن «شرع انورِ عنترِ»۱ وامانده، زنازاده بشمار می آید. به هر رو، آن کودک نگونبخت که چنان برنامی را تا پایان زندگیش بر دوش می کشد، بزرگ شده و روزی در پی رخدادی ناگوار می میرد. در اینجاست که «شرع انورِ عنترِ» جست و خیزکنان، پا به میدان نهاده و بر بنیاد آن ماده «قانونی مجازات اسلامی»، همه ی درآمد و دارایی آن آدم را به شَوَند «زنازادگی» به «مقام رهبری، دامت برکاته»۲ می بخشد.

شما خود می توانید اندازه ی خرسندی آن «شرع انورِ» که پس از به چنگ آوردن دارایی آن آدم نگونبخت به سود «مقام رهبری» همانگونه جست و خیزکنان از میدان بیرون می رود را به پندار آورید.

ـ راستی! نام آن جانور چه بود؟

ـ پنداری مردارخوار! ۳
  
ب. الف. بزرگمهر    ۱۶ تیر ماه ۱۳۹۴

گُرته ی این نوشتار را از «گوگل پلاس» برگرفته و آن را سازگار با اندیشه ی خود بازآفریده ام.    ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ عنتر گونه ای میمونِ کوچکِ پرجست و خیز است و در اینجا به آرش عربی «میمون» یا «مبارک» دگردیسه شده است.

۲ ـ «دامت برکاته» بگمانم به آرش «دامت گسترده باد» باشد!

۳ ـ از زبان «مش قاسم» و با یاد یکی از برجسته ترین هنرپیشگان دوران کنونی ایران: زنده یاد پرویز فنی زاده

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!