«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ فروردین ۳, شنبه

در ولایت امام زمان، اینچنین فرموده ی رهبر را ریل گذاری می کنند!


درازترین دیوار آجری جهان در گرگان بریده می شود

اردیبهشت ۱۳۹۱ از استان گلستان خبر رسید که ریل راه آهنی که گرگان را به آسیای مرکزی می پیونداند از میان «دیوار ساسانی» گرگان به عنوان درازترین دیوار آجری جهان می گذرد.
  
«دیوار بزرگ گرگان» که «دیوار سرخ» نیز نامیده می‌شود، دیواری تاریخی است که پیش از این از کرانه ی دریای خزر (دریای مازندران نام تاریخی درست تری است. ب. الف. بزرگمهر) در ناحیه گمیشان آغاز شده و تا کوه‌های گلیداغ در شمال خاوری کلاله هستی داشت؛ ولی، اکنون کم وبیش همه ی این دیوار از میان رفته‌ و تنها بخش‌های کوچکی از آن که در زیر خاک برجای مانده است. کارمندان «حفاظت از میراث فرهنگی» بر این باورند که این دیوارِ دوره ساسانیان باید در سیاهه ی میراث جهانی نوشته شود؛ ولی،اما روز دوم اردیبهشت ماه سال ۹۱ آگاه شدیم که به زودی ریل راه آهنی که گرگان را به آسیای میانه می پیونداند از میان دیوار گرگان خواهد گذشت. این گمانه را معاون «اداره کل میراث فرهنگی استان گلستان» نیز چنین نیرو بخشید:
«این مسیر ۳۸ متری پس از مستندنگاری و کاوش نجات‌بخشی در شورای فنی مصوب شده و برای ایجاد خطوط ریلی استفاده می‌شود.»

با این همه، جُستار یاد شده از سوی توسط سازمان میراث فرهنگی پیگیری شد؛ ولی، کاری از پیش نبرد و ریل گذاری این راه آهن همچنان پی گرفته می شود.

خاستگاه: خبرگزاری مهر

این گزارش از سوی اینجانب پاکیزه، پارسی نویسی و بویژه در نشانه گذاری ها ویرایش شده است. عنوان و زیرعنوان نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر  

پی افزوده:
هیچ بخشی از این دیوار در شهر گرگان هستی نداشته و ندارد. به این ترتیب، عنوان گزارش نادرست می نماید. عنوان «دیوار گرگان» نیز که در متن گزارش آمده، شاید تنها به دلیل آنکه بزرگ ترین شهر منطقه ی نزدیک به جایی است که تازی زدگان حاکمیت می خواهند با ریل گذاری راه آهن، تکه ای دیگر و شاید مهم ترین بخش برجای مانده از این دیوار تاریخی را نابود کنند، نادرست است. چرا نباید آن را همانگونه که در متن گزارش نیز به آن اشاره شده، «دیوار سرخ» نامید؟!

رهبر بیش از اندازه فرزانه ی انقلاب در پیام نوروزی امسال خود از آن میان، فرموده بودند:
«خوشبختانه در نيمه‌ی دوم سال ۹۱ سياستهای توليد ملی تصويب شد و ابلاغ شد؛ يعنی در واقع اين کار ريل‌گذاری شد که بر اساس آن، مجلس و دولت مي توانند برنامه‌ريزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتکار پيش بروند.»

با خود می اندیشم:
شاید ریل گذاری راه آهن از میان دیواری تاریخی نیز بخشی از سیاست های یادشده در پیام رهبر بوده است؟ ...

می گویند: «سالی که نکوست از بهارش پیداست» و من باز هم در اندیشه فرو می روم که مگر نمی توان ریل کشی را با ساخت پلی از بالای دیوار تاریخی که ایرانگردان نیز آن را بتوانند ببینند و یا اگر حتا ولایتمداران تازی زده، چشم دیدن آن را ندارند با ساخت تونلی که بیگمان هزینه ی سنگین تری بر دوش بودجه ی عمومی می گذارد به انجام برسانند؟!

آیا اگر از بخت خوب یا بد مردم تیره روز ایران، پیامبر اسلام جایی در کنار یا روی همین دیوار تنگ شان گرفته و بر آن ریسیده بودند، بازهم کارگزارانِ «همت بلندِ» نظام، دیوار باستانی ایران را سوراخ می کردند؟!

ب. الف. بزرگمهر    سوم فروردین ماه ۱۳۹٢

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!