«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

اگر می خواهی خیر از حسن و حسین ات ببری ...


مردی به سفر رفته پس از چند سال بازمی گردد که پسربچه ی چندساله ای را در اتاق می بیند و چون جویا می شود، زن می گوید:
حسنی خودمان است که در رفتن تو حامله اش بودم؛ و پس از دقایقی یکی کوچک تر از او به اتاق می جهد و پاسخ آن هم این می شود که حسینی مان است و هنوز مرد وجود این دو را نتوانسته بود حلاجی بکند که صدای شیرخواره ای از اتاق بغل بلند می شود و چون مرد به مواخذه برمی آید؟ زن می گوید:
اگر می خواهی خیر از حسن و حسین ات ببری، حرف مصطفی را اصلا نباید بزنی!

برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف «ت»، افزوده های الف، زنده یاد احمد شاملو با همکاری آیدا سرکیسیان، چاپ سوم، ۱۳۸۷

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!