«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه

توضیحی درخور، گرچه نارسا، درباره ی ترفندهای آمارگیری برخی از تارنگاشت ها


یکی از تارنگاشت های چپ نما و مزدور سرمایه برای چندمین بار در چند سال گذشته، آمار بازدید بینندگانش را به رُخ کشیده است. البته، تنها این یکی نیست که گهگاهی خودنمایی می کند؛ یکی دوتای دیگر هم هستند که گاهی چنین عَرّ و تیزهای دل به همزن راه می اندازند. این رُخ کشیدن ها، بویژه با در دست داشتن برخی آمارهای دیگری که نشان از گزافه گویی دستِکم یکی از آن تارنگاشت ها داشت، کنجکاوی ام را برانگیخت تا درستی یا نادرستی آن را بررسی کنم؛ گرچه می دانم که این شاید کاری بیهوده بوده و نمی بایست وقت گرانبها را برای بررسی چنین ادعاهایی بکار برد!

گرچه، پیشه و ویژه کاری من اینترنت، مولتی مدیا و نرم ابزارهای وابسته به آن ها نبوده و نیست؛ ولی با توجه به پیشینه ی کاری بیش از ١۵ سال در رشته ی مهندسی نرم ابزاری GIS و همکاری با دیگر همکاران و ویژه کاران رشته های گوناگون اینترنت، SQL و داده پردازی و دیگر رشته های وابسته از توان انجام چنین بررسی ای برخوردار بوده و آن را در حد یک کار مقدماتی (یک نیمروز کار ٦ ساعته) و بگونه ای مشخص درباره ی گاهنامه ی «پیک نت» به انجام رساندم. نتیجه از این قرار بود:
افزون بر انواع ترفندهایی که در معرض دید قرار دادن این یا تارنگاشت در اینترنت و بالا بردن حجم ترافیک بینندگان، البته با صرف هزینه و در خدمت گرفتن ویژه کاران این رشته ها، انجام شده و می شود، بخش عمده ای از حجم ترافیک اینگونه تارنگاشت ها ساختگی و برای بازارگرمی است. در آن مورد مشخص، حجم ترافیک آن تارنگاشت، چیزی کم تر از یک سوم آنچه اعلام شده بود، از آب درآمد! در اینجا، به جنبه ی فنی کار و چگونگی بهره وری از روش ها و نرم ابزارهایی مانند SEO نپرداخته ام.

جهانِ سرمایه داری است و به گفته زبانزدی که بیش تر داش مشتی های خودمان آن را بکار می برند:
«هرچه پول بدهی، آش می خوری»! ... و آن ها، البته چنین پول هایی را آسان می پردازند؛ زیرا از سوی اربابان خود بخوبی پشتیبانی مالی نیز می شوند. ماجرای کاسه دست گرفتنشان و درخواست کمک مالی از خوانندگان که دامنه ی گسترده ای از آن را سلطنت طلبان و کسانی که از دور دستی بر آتش داشته یا در پیِ خبرهای داغ هستند، دربرمی گیرد ، بیش تر یادآور آن هنگام است که اعضاء و هواداران ساده لوح مجاهدین در خیابان های اروپا و امریکا با در دست داشتن تصویر شکنجه شدگان و کشته شدگان که دل آزاری بیشتر مردم این کشورها را برمی انگیخت، راه می افتادند و کاسه ی "کمک مالی" یا همان گدایی جلوی مردم می گرفتند؛ در حالی که آگاهان سیاسی بخوبی می دانستند ـ و هم اکنون این جُستار برای گروه بسیار گسترده تری از مردم ایران روشن است ـ که "رهبر عقیدتی" در همان هنگام پول های هنگفتی از «صددام» دریافت می نمود و پول گردآوری شده از آن کاسه های گدایی، حتا هزینه ی نیمروز غذای کمپی به نام «اشرف» را نیز نمی توانست گرد آورد. البته، این نکته را هم باید درنظر داشت که چنین تارنگاشت هایی برخلاف تارنگاشت اینجانب و بسیاری دیگر از تارنگاشت ها و تارنوشت ها در ایران آزادند و در صافی (فیلتر) سازمان اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی (ساواما) گیر نمی کنند و این، خودبخود بر حجم ترافیک اینگونه تارنگاشت ها که سرشان به این یا آن جناح از حاکمیت جمهوری اسلامی بند است، بسیار می افزاید. این هم گوشه ای دیگر از بلایی است که آن رژیم پلید بر سر توده های مردم ایران و در این باره بویژه لایه های روشنفکری جامعه آورده است:
«سگ را گشاده اند و سنگ را بسته اند»

ب. الف. بزرگمهر       نهم مهر ماه ١٣٩١

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!