«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

درخواستی از بینندگان و دوستان ارجمند!


دوستان گرامی!

تارنوشت کوچک من، کم و بیش از همان نخستین ماه های راه اندازی آن در اسپندماه ۱۳۸۷با خوشامد بینندگان بسیاری، بویژه از ایران، روبرو بوده است. در آن هنگام و به مدت چندین ماه برای بررسی آمار بینندگان، از سامانه ای آماری سود می بردم که به گمانم مرکز آن در ایران بود و پس از چندی، بنا به برخی بازاندیشی ها، آن را از تارنوشتم برداشتم.

خوشبختانه از ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ شرکت خدمات اینترنتی «بلوگر» (Blogger) که بخشی از شرکت غول پیکر «گوگل» می باشد، خدمات آماری را نیز در دسترس کاربران خود نهاده است و من هم آن را بکار گرفته ام. سودبردن از سامانه ای ـ میل و تارنوشت «بلوگر»  شرکت «گوگل» برای من که خود نیز تا اندازه ای با اینترنت و چالش های پیرامون آن آشنایی دارم، به دلیل دشواری های بسیاری است که از سوی جمهوری اسلامی به دگراندیشان، صاحب نظران و اندیشه ورزان در زمینه ارتباط با یکدیگر، چه در ایران و چه در بیرون ایران، گرانبار شده و می شود. تارنوشت ها (وبلاگ ها) نیز در این میان، هیچگاه از تیغ حاکمیت واپسگرا و سرکوبگر در امان نبوده و نیستند.

همانگونه که بسیاری از شما از آن آگاهی دارید، سامانه ای ـ میل و خدمات اینترنتی «گوگل»، از میان دیگر شرکت ها، بالاترین تامین امنیت کاربران را ـ حتا بیش از «یاهو» ـ بویژه برای ایران داراست و می انگارم که «بلوگر» نیز به عنوان بخشی از «گوگل»، دستکم در این زمینه، به همان اندازه برای ارتباط با ایران امنیت دارد. آنچه می ماند بیرون از ایران است که در چارچوبی دیگر همه چیز بیرون از دسترس من و شما و هرکس دیگری است و تا هنگامی که در به روی همین پاشنه می چرخد، اینچنین برجای خواهد ماند. هم «گوگل»، هم «یاهو» و بسیاری دیگر از شرکت های خدمات اینترنتی پیمان هایی با سازمان های امنیتی و اطلاعاتی امپریالیستی و بویژه سازمان های امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده برای دراختیار نهادن اطلاعات ویژه از کاربران و بویژه آنها که از دید آنها خطرناک شناخته شده و می شوند، دارند. اگر هرکدام از آنها این واقعیت را تکذیب کنند نیز نباید باور نمود. از همین رو، اینجانب تاکنون عضویت هیچکدام از آنها چون «توییتر» یا «فیس بوک» را نپذیرفته ام و به دیگران نیز سپارش می کنم تا در آنها عضو نشوند. عضویت در اینگونه شبکه ها، همانگونه که بنیانگزار اینترنت چندی پیش هشدار داد، افزون بر این خطر تکه تکه شدن شبکه جهانی اینترنت و بخش شدن آن به بخش هایی جداگانه در دست این یا آن شرکت غول پیکر اینترنتی را نیز دارد. تا چندی پیش تنها برای یک تارنگاشت افغانی، نوشته هایم را می فرستادم و یکی دو بار نیز اشتباها برای یکی دو تارنگاشت دیگر، نوشته هایم را فرستاده ام و به انگیزه هایی که جای گفتگو درباره آن اینجا نیست، به هیچ تارنگاشتی نیز دیگر نوشته هایم را نمی فرستم و با هیچکدام از آنها نیز پیوند اینترنتی برقرار نکرده ام. همه اینها رویهمرفته، محدودیت هایی برای آنکه نوشتارها به دست خواستاران آن برسد، پدید آورده و می آورد.

با همه محدودیت های یادشده در بالا، آمار دوره کنونی (از ژوئن سال ۲۰۱۰ تاکنون) نمایانگر افزایش جهشی بینندگان تارنوشت بویژه از درون ایران بوده است. این افزایش به اندازه ای چشمگیر بوده که گاه به دلیل امکانات محدود فنی تارنوشت (بازدید همزمان تنها ۱۰۰ بیننده و نه بیش از آن) برخی از دوستان که نمی توانسته اند صفحه تارنوشت را باز نمایند، می پنداشته اند که تارنوشت «فیلتر» شده است. این افزایش جهشی، بی گفتگو از دید خردستیزان و مزدبگیران جمهوری اسلامی نیز پنهان نمانده و بویژه در چندماه گذشته، سنگ اندازی هایی برای محدود نمودن خوانندگان تارنوشت در ایران در پی داشته است.

بازرسی آمار تارنوشت، صبح امروز جمعه ۲۴ دی ماه، اُفت بسیار چشمگیر بینندگان را نشان می داد. بازرسی دقیق تر نشان داد که از ایران هیچ بیننده ای امروز تا آن هنگام، تارنوشت را نگشوده بود. پس از آن، شمار بینندگان ایران به اندازه انگشتان دو دست افزایش یافت که در سنجش با روزها و ماه های گذشته و میانگین ۲۵۰ ـ ۳۰۰ بازدیدکننده در روز از ایران نشانگر کاهش چشمگیری است. با پرس و جو از یکی از دوستان، روشن شد که تارنوشت را نبسته اند؛ ولی آن را به شدت محدود کرده اند. به عبارتی روشن تر، شاید همان تنی چند خردستیز یا مزدبگیر امکان دسترسی به وبلاگ را دارند. آنگونه که وی برایم نوشته است:
«وبلاگ قابل خواندن است. اگر فیلتر کرده باشند از نوع سلیقه ای است. ولی با توجه به محتوا و داشتن مراجعین زیاد باید همیشه خود را برای فیلتر شدن آماده کنید».

مانند شاید بسیاری از شما، من آرزوی بهروزی و پیروزی سپاه کار و زحمت در میهنم دارم و برای همان هاست که عمده نیروی بدنی و اندیشه ام را بکار گرفته ام. برای همان هاست که قلم می زنم و کوشش می کنم. وبلاگ برای من در این راه ابزاری بیش نبوده و نیست. درخواست اینجانب از دوستان بیننده، آنها که امکان دستیابی آسان به تارنوشتم را دارند و حتا آنها که عضو یا دلبسته این یا آن سازمان، حزب یا فرقه هستند، این است که در صورتیکه نوشتاری را درخور و سودمند برای کارگران و زحمتکشان میهن مان می بینید، در فرستادن و در دسترس نهادن آن برای جویندگان آن در ایران، برای همه آنها که از نزدیک دستی بر آتش دارند و کار و پیکار می کنند، از هیچ کوششی دریغ نورزند. ارتباط اینترنتی، تنها یکی از این راه ها، شاید ساده ترین، ولی بی گفتگو نامطمئن ترین آنهاست؛ زیرا اگر حتا از تیغ خردستیزان و مزدبگیران جمهوری اسلامی نیز در امان بماند، از دید دستگاه های بازرسی امپریالیستی در امان نخواهد ماند؛ و کیست که نداند، واپسگرایان، عمامه به سر یا فکل کراواتی، ایرانی یا انیرانی، آنگاه که سپاه کار و زحمت پای به میدان نهاده باشد، دست های یکدیگر را زودتر خواهند یافت. اگر جز این بیندیشیم، خام اندیشانی بیش نخواهیم بود.

با مهر و سپاس      ب. الف. بزرگمهر               ۲۴ دی ماه ۱۳۸۹             


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!