«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ فروردین ۱۸, چهارشنبه

من به نمایندگی از سوی دولت خود، آماده ام تا «مُحَلِّل» شان باشم

«میخائیل اولیانوف»، نماینده ی روسیه در سازمان های جهانی در وین گفت:
«مسکو آماده است بگاه بایسته پیوندهای ناسرراست میان ایران [بخوان: گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!] و آمریکا [بخوان: «یانکی» ها] درباره ی ꞌبرجامꞌ را آسان کند.» (داده ها برگرفته از «اسپوتنیک»  ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۰ با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

دنباله ی گفته های درگوشی نماینده ی روسیه:
نزدیک تر کردن این دو بگونه ای که دست در گردن یکدیگر بیندازند و با ماچ و بوسه ای کار را یکسره کنند، دشواری بزرگی است؛ هر دو همچنان با دست یکدیگر را پس می زنند و با پا پیش می کشند و روشن نیست در پشت پرده چه هماوندی هایی با یکدیگر داشته و دارند که هر گونه ترفند و نیرنگبازی که در چنته دارند، بکار می گیرند تا از آشکار شدن آن نزد ما و مردم کشورهای خود جلو گیرند؛ آنوری ها را نمی دانم؛ ولی این ها که به ما نزدیک ترند بگمانم بیش تر از این می ترسند که آبروی شان نزد پیروان خود بر باد برود؛ درست بسان زنی سه طلاقه که هر از گاهی با زیر پا نهادن شریعت شان، یواشکی به دیدار شوی پیشین خود می رود و اگر پته اش روی آب بیفتد، سزاوار سنگسار خواهد بود. خوب! چگونه این دشواری را باید از میان برداشت تا قایم با شک بازی ها و گفتگوهای از پشت پرده به جلوی آن آورده شود و دستِکم، دست اندر کاران برنامه از آن آگاه شوند؟ به هر رو، دولت روسیه برای پیشبرد هر چه پرشتاب تر کار که بجای باریک نکشد، آماده ی همه گونه همکاری است و من به نمایندگی از سوی دولت خود، آماده ام تا «مُحَلِّل» شان باشم. تنها دشواری کوچکی که بر جای می ماند، فرو کردن چنین شیوه های ناشناخته یا کم تر شناخته شده ای در مغز «یانکی» هاست که هر اندازه نیرنگباز و ناتو که باشند از اینگونه ترفندها چیزی سرشان نمی شود؛ چه می شود کرد؟!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!