«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ فروردین ۲۹, یکشنبه

بدبختی در این ولایت که یکی دو تا نیست ...

پرتوری سینمایی از یادگار دست دوم امام: «عَلّامه قوچعلی نظام»

اگر ریش و پشمش را نادیده بگیرید، ته چهره اش به زنی میانسال از دوران کهن تر ایران می ماند که پس از یک هفته گرمابه ندیدن، بیش از پنج شش ساعت یا شاید بیش تر به کیسه کشیدن و شستشو و سنگ پا زدن و زدودن موهای زیر بغل و پیرامونِ شرمگاهش با نوره در آنجا گذرانده و در بازگشت به خانه، برای گُل روی حاج آقا و خوشگذرانی شبانه اش، سرخاب سپیدآبی نیز مالیده است.

بدبختی در این ولایت که یکی دو تا نیست؛ این هم نمونه ای از آن است که درست همین مشنگ، آماج نامزدشدن در آنچه گزینش ریاست جمهوری خوانده شده و جز گماشتگیِ کارپرداز تازه ی خیمه و خرگاه نظام بیش نیست را در سر می پرورانده که الحمدلله، انشاء الله، ماشاء الله بخوبی گذشت یا آنگونه که بزبانی کژ و کوله بگوش بسیاری آشناتر است: «خَتمِ بخیر شد».

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۰

* واژه ی ریشخندآمیز «عَلّامه» را «اُم الفساد والمفسدین» گوربگور شده ی نظام سگ مذهب: اکبر نوقی بهرمانی، نامور به «رفسنجانی» به کون این مردک نادانِ گنده گوز که حتا درست سخن گفتن را نیز نیاموخته، بست. 

بنگرید به یادداشتِ «تنها یک گام دیگر مانده؛ کمی شکیبا باش!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ شهریور ماه ۱۳۹۴

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/09/blog-post_53.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!