«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ فروردین ۲۶, پنجشنبه

برای آگاهی دوستان اینترنتی ـ بازپخشش

خوشبختانه دشواری پیش آمده نه بگونه ای دلخواه و بنیادین و نه از سوی «تلگرام» که بکوشش خودم از میان برداشته شد. برای این کار ناچار شدم، «تلگرام» را روی تلفن همراه خود نیز پیاده کنم و نمی خواستم. نمی دانم؛ شاید کسانی که چنین رسانه هایی را راه انداخته اند، نمی خواهند گوشه ای پنهان از کار و بارِ کاربران شان از دید آن ها پوشیده بماند؛ بهترین بهانه ی آن نیز دستیابی به امنیت بیش تر "رسانه" است که در بنیاد خود، نادرست نیست؛ ولی به چه بهایی؟ از آن بدتر اینکه هیچگونه پاسخگویی درباره ی دشواری پیش آمده که این یکی از دیدگاه نرم ابزاری نباید چندان پیچیده باشد نیز در کار نبوده و نیست. به هر رو، سُهش و ندای درونی ناخوشایندی است که بر جای می ماند. دیروز پریروز که سخت در پی جستجوی گره گشایی آن بودم به نشانی کانونی «تلگرام» در شیخک نشین دوبی نیز برخوردم که برایم شایان درنگ و پرسش آمیز بود.  

به هر رو، همینجا به آگاهی دوستان می رسانم که چنانچه باری دیگر چنین چیزی رخ دهد، این رسانه ی نامور به اجتماعی که همزمان با پایان یافتن کار «گوگل پلاس»، هموند آن شدم را برای همیشه می بوسم و کنار می گذارم؛ شوند آن نیز ساده است: وختی برای چنین سرگرمی هایی که ریش و قیچی آن در دستان دیگری است و چون و چرای آن را نیز نمی دانی، ندارم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۰   

***

یک آگاهی رسانی بایسته

اینک نزدیک به دو روز است که به پیام رسان خود در «تلگرام» دسترسی ندارم. تا آنجا که می دانم، هیچگونه ندانمکاری از سوی من در کار نیست؛ افزون بر آنکه شیوه ی دسترسی، همانگونه که بسیاری کاربران این رسانه ی نامور به «اجتماعی» می دانند، برای کاربرد بسیار ساده است. در این میان، دستکم چهار بار در پیوند پشتیبانی آن (https://telegram.org/support)، دریافت نشدن شناسه (کُد) در تلفن همراهم را به آگاهی شان رسانده ام؛ ولی دشواری همچنان پابرجاست. امیدوارم یک دشواری ساده باشد. با این همه، با آنکه می دانم بسیاری در ایران به تارنگاشتم دسترسی ندارند، بایسته بود، دستکم از این راه، جُستار را به آگاهی برسانم. واپسین پیامی که در «تلگرام» نهاده ام، یادداشتِ «اگر دشمن کور خوانده، چجوری تا دل کوه آمده و آنهمه تجهیزات ارزشمند را نابود کرده؟!» به تاریخ  ۲۳ فروردین ماه ۱۴۰۰ است. چنانچه پس از یادداشت نامبرده، هر چیز دیگری در آنجا درج شده باشد از آنِ من نیست. هر آن که گره این دشواری گشوده شود به آگاهی خواهم رساند.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۰

 https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/04/blog-post_69.html 

***

برای آگاهی دوستان اینترنتی

از دیشب (بیست و دو اسپند ماه) با شناسه ی @BehzadBozorgmehr ، کاربر «تلگرام» شده ام. جز «گوگل پلاس» که بزودی بسته می شود و «تلگرام»، هموند هیچ رسانه ی نامور به «اجتماعی» دیگری نبوده، نیستم و نخواهم بود. شناسه های همسان که به نمونه هایی از آن، گاه در جستجوی اینترنتی برخورده ام یا دانسته و آگاهانه ساخته و پرداخته شده اند یا از آنِ کسانی دیگر به این نام، بی هیچ آماج بدی در سر است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ اسپند ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/03/blog-post_90.html

http://t.me/BehzadBozorgmehr

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!