«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مهر ۱۵, پنجشنبه

بنویس و بیاموز پسرم! تو پیگیرترین رهروی کار ما خواهی بود!

تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، تصویرهایی از تندیس های به دریا افکنده شده ی آگاه ترین، فداکارترین و دلاورترین آدم های دوران کنونی که بسیاری از آن ها همه ی هستی گرانسنگ و دانش ارزشمند خویش را برای بهبود اوضاع زندگی توده های کار و زحمت کشور خویش و جهان بکار گرفتند و خود با کم ترین ها ساختند و سوختند، درج نموده است. این تندیس ها در دوره ی پر هرج و مرج فروپاشی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» از سوی مزدوران اوکرایینی نازی ها در «جنگ جهانی دوم» که میدانی برای خودنمایی یافته بودند به دریا افکنده شده بودند.

یکی از آن تصویرها (تصویر پیوست) بویژه نگاهم را بسوی خود می کشد و ناخودآگاه به آن خیره می شوم؛ تندیس هایی است از دانشمند نابغه ی انقلابی: «کارل مارکس» و «ولادیمیر ایلیچ لنین»، دانشمند انقلابی تیزبین که کار ارزشمند وی و دوستِ انقلابی دانشمندش: «فریدریک انگلس» را برای نخستین بار در تاریخ به بوته آزمون نهاد و درستی آن را در کردار اجتماعی (پراتیک) پایور نمود. گویی در زیر آب هم زنده اند:
بنویس و بیاموز پسرم! تو پیگیرترین رهروی کار ما خواهی بود!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۵

زیرنویس تصویر:
بنویس و بیاموز پسرم! تو پیگیرترین رهروی کار ما خواهی بود!

از زبان آن دانشمند نابغه:   ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!