«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ مهر ۱۹, دوشنبه

بچه ها بشتابید! پول اینجاست؛ درست زیر دُم این گوساله!

چند بند زیر، گزیده ای از گزارشی برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی» ها به نام «پاریس پرخبرترین نمایشگاه خودرو برای ایران» است که به دیدار وزیر صنایع رژیم دزدان اسلام پیشه ی ایران و دستینه نمودن آنچه گزارش از آن با برنام «بزرگترین قرارداد صنعتی ایران» یاد نموده، پرداخته است. قراردادی با شرکت خودروسازی «رِنو» که به گفته ی گزارش:
«... سرراست به فرآوری و فروش فرآورده های خود در ایران بدون نیاز به همکاری با ”ایران خودرو“ و ”سایپا“ خواهد پرداخت ... [و] می تواند برای نخستین بار، همچشمی سختی  میان یک شرکت مشترک ایرانی و فرانسوی و دو شرکت خودروساز دولتی ایرانی براه اندازد.»۱

نخست آنکه چنین قراردادی میان گوساله ای خیانتکار به نمایندگی از سوی «دزدان الله کرم» با آن شرکت بزرگ خودروسازی جهان به هر بهانه و انگیزه ای پیش بینی شده در چارچوب قراردادهای ننگین نامور به «هسته ای» یا حتا پیش بینی نشده را نمی توان و نباید «قرارداد صنعتی»۲ نامید! برای آنکه جُستار، زودتر روشن شده و به پرچانگی کم تری نیازمند باشد، کمابیش به آن می ماند که به عنوان نمونه ای تاریخی از کمک سترگ نخستین کشور زحمتکشان جهان: «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» به ایران، در ساختمان و گسترش نخستین کارخانه ذوب آهن اسپهان و دیگر صنایع وابسته، بینگاریم که بجای آن، قراردادی بسته می شد که آن کشور بتواند همزمان با بهره برداری از معادن سنگ آهن، ذغالسنگ و دیگر معادن مورد نیاز آن صنایع زیربنایی، نیروی کار ارزان ایرانی۳ را نیز بکار گرفته و «بگونه ای سرراست به فرآوری و فروش فرآورده های خود در ایران [و بیگمان سایر کشورها]، بدون نیاز به همکاری»۴ با صنایع بومی همسان،۵ بپردازد! در حالیکه بر بنیاد پیشرفت های فن آورانه و خودکار شدن ماشین ابزارها و بهره برداری های گسترده از نرم ابزارها که در آن هنگام کم ترین نشانی از این ها نبود و نیز این نکته ی برجسته که در آن دوره، صنعتی به نام «ذوب فلزات سنگین» از بیخ و بن در کشورمان هستی نداشت و اکنون در زمینه ی سرِ هم کردن خودرو و حتا ساخت برخی تکه های آن، شرکت هایی چون «ایران خودرو» و «سایپا» که در گزارش نیز از آن ها یاد شده سال هاست که بکاری در برخی زمینه ها ویژه کارانه می پردازند،۶ خیانت نهفته در چنین قراردادی که تنها نمونه ی آن نیز نیست، بگونه ای چشم آزار خود را به رخ می کشد. به این ترتیب، آنچه در گزارش اینچنین از آن یاد شده:
«... جُستاری که می‌تواند برای نخستین بار، همچشمی سختی  میان یک شرکت مشترک ایرانی و فرانسوی و دو شرکت خودروساز دولتی ایرانی براه اندازد.»،۷ بیش از آنکه شوخی ریشخندآمیزی باشد به دهن کژی لوس و بیمزه ای می ماند؛ زیرا نه تنها برجای مانده های صنعتی هنوز ورشکست نشده و از کاربازنمانده ی ایران را نشانه می گیرد که بیکار شدن شمار بسیاری از کارگران و کارمندان مزدبگیر را نیز در پی خواهد داشت؛ زیرا بخوبی روشن است که به همان شَوَندهای یادشده درباره ی خودکار شدن ماشین ابزارها و بهره برداری های گسترده از نرم ابزارها که در آینده باز هم گسترش بیش تری خواهد یافت، نیاز به نیروی کار بومی در چنان صنایعی، بیش از پیش و بگونه ای سنجش ناپذیر با گذشته، کاهش می یابد.

با آنچه آمد و به برخی سویه های دیگر آن نیز نپرداختم از روز روشن تر است که بستن چنین قراردادهایی تبهکارانه، تنها از رژیم هایی سرسپرده و خیانتکار برمی آید.۸ درست به همین شَوَند است که «همه ی مدیران پژو به پیشواز ...»۹ گوساله ی اسلام پیشه می دوند؛ بگونه ای که می توان شادی و خرسندی بی اندازه شان را به پندار آورد و اینچنین در ذهن کالبد بخشید:
بچه ها بشتابید! پول اینجاست؛ درست زیر دُم این گوساله!

... و باز هم به همین شَوَند است که رژیم فرومایه و تن به خواری داده ی دزدان فرمانروا بر ایران، برای گسترش جهانگردی در کشورمان سخت به تکاپو افتاده و حتا پرداخت برخی مالیات ها از سوی شرکت های کنشگر در این زمینه را می بخشد. همچنین بسیار روشن است که به شَوَند آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی بخش بزرگی از ایران (هم اکنون بیش از سه چهارم ایران زمین!)، شَوَندهای فرهنگی، عرب گرایی و از آن بدتر تازی گرایی زیر پوشش اسلام ، گسترش جهانگردی در کشورمان بیش از هر جایی از جهان، رویکردی عربی و تازی منشانه دارد؛ رویکردی که بی هیچ گمان و گفتگو، بخش سترگ و چشمگیری از آن را روسپیگری و هم آغوشی با زنان نگونبخت ایرانی زیر پوشش شریعتی وامانده و واپسگرا (یا حتا بدون آن!) دربرمی گیرد! و کدام آدم کمابیش فرهیخته ای است که نداند، گسترش آنچه «صنعت جهانگردی» نامیده شده که براستی از صنعت در آن نشانی نیست، در هر جایی از جهان که باشد، بویژه آنگاه که از صنایع راستین در زمینه های گوناگون و از آن میان، کشاورزی نشانی در کار نباشد، نمی تواند جز این رویکردی داشته باشد؛ نمونه های این "صنعت" کم نیست:
از آبخست های ریز و درشت اقیانوس اتلس گرفته تا فیلیپین و تایلند و ترکیه و بسیاری کشورهای اروپای خاوری پس از فروپاشی اردوگاه کشورهای سوسیالیستی و از دو دهه ی کنونی به این سو نیز ایران خودمان؛ آنهم در ریشخندآمیزترین برونزد آن که مشتی آخوند بی آبرو و خوب پروار شده در این سال ها با نادیده گرفتن همه ی اینگونه بلاها و بدبختی های گریبانگیر مردم و بویژه زنان ایرانی، بگونه ای سخت فریبکارانه و نیرنگبازانه که کم تر نشانه ای از نادانی در آن یافت می شود، خواهان چادر سر کردن زنان و بکار بستن اسلام دوره ی قاجاری و «عهد عتیق» در ایران امروزند!

آن هایی که در بالای هرم رژیم دزدان تمرگیده اند، حتا چشمی به پادشاهی عربستان و اشرافیت پلید آن نیز دارند؛ اشرافیتی مزدور، وابسته و گوش به فرمان امپریالیست ها بویژه «یانکی» ها که به شَوَندهای تاریخی و فرهنگی، دستی بالا در سرکوب توده ی مردمی نه چندان پرشمار در سرزمینی بیابانی داشته و برای انجام بسیاری کارها از کارگر بیگانه سود می برند. این ها نیز بگونه ابی الاغ منشانه، دستیابی به همان اوضاع را کمابیش برای ایران زمین خواهانند و در سر می پرورانند؛ گرچه، کور خوانده اند! اینجا عربستان نیست؛ کشوری است با فرهنگی پر مُهر و نشان در تاریخ جهان، دربرگیرنده ی خلق های گوناگونی که اگر از بخشی ناچیز از آن در گذریم، سایرین از پیوندهای دیرینه ی تاریخی با یکدیگر برخوردارند. بیهوده نیست که رژیم دزدان اسلام پیشه، در کردار تبهکارانه ی خویش، همین پیوندهای دیرینه را نشانه گرفته و خواهان گسستن آن است؛ بی آنکه دریابد با ایران زدایی، از میان بردن فرهنگ ایران زمین و خلق های آن و خرپروری زیر پوشش اسلامی انگلیسی ـ آمریکایی که کامیابی هایی چند نیز در این زمینه داشته، تنها و تنها به پیشبرد سیاست کشورهای امپریالیستی در گسستن آن پیوندهای تاریخی و زمینه سازیِ جنگ های برادر کشی یاری می رساند و بُن شاخه ای که خود روی آن نشسته را نیز می بُرد.

به هر رو، اوضاع اجتماعی ایران، هرگونه پیش رود و سمت و سو یابد، آن ها پندارهای خام شان را با خود بگور خواهند سپرد. چنین رژیمی نه تنها از هیچگونه دورنمایی در آینده برخوردار نیست که هم اکنون نیز به یاری و پشتوانه ی کشورهای امپریالیستی به سرکردگی «یانکی» ها روی پاست.

برای سرنگونی رژیم تبهکار و ایران بر باددهِ دزدان اسلام پیشه، همه کوشش و نیروی خویش را در همبستگی با دیگر نیروهای میهن پرست و  پیشرو، بکار گیریم!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۵

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «پاریس پرخبرترین نمایشگاه خودرو برای ایران»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۵ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ همانجا

۳ ـ تا جایی که به یاد دارم، در آن هنگام  ۴۰۰ درصد ارزان تر از نیروی کار کشورهای اروپایی که هم اکنون، این نسبت بی هیچ گمان و گفتگو، بس بیش تر است!

۴ ـ برگرفته از گزارش «پاریس پرخبرترین نمایشگاه خودرو برای ایران» ... (افزوده های درون [ ] از آنِ من است.)

۵ ـ در اینجا هیچگونه جداگانگی میان «بخش دولتی اقتصاد» با «بخش خصوصی» آن در میان نیست!

۶ ـ در این باره، نیرنگبازی پردامنه ی چندی پیش مزدوران کشورهای امپریالیستی در رسانه های اجتماعی و پیروی برخی روشنفکران ناآگاه و کودن ایرانی از آن ها شایان یادآوری و درنگ است که چند و چونِ بهتر خودروهای ساخت کشورهای امپریالیستی را بگونه ای مطلق گرایانه به رُخ می کشیدند و توی سرِ خودروهای ساخت ایران می زدند؛ بی آنکه به جُستار سویه ای نسبی و انتقادی بخشیده، خواهان بهبود صنایع خودروسازی که چون دیگر صنایع ایران در دوره ی فرمانروایی دزدان اسلام پیشه، پیشرفتی نداشته و گاه زیان هایی نیز دیده، بشوند!   

۷ ـ برگرفته از گزارش «پاریس پرخبرترین نمایشگاه خودرو برای ایران» ...

۸ ـ در سنجشی انگاره آمیز و براستی نسنجیدنی، رژیم گوربگور شده ی شاه با همه ی خیانتکاری های تاریخی خود از توان بستن چنین قراردادهایی برخوردار نبود!

۹ ـ برگرفته از گزارش «پاریس پرخبرترین نمایشگاه خودرو برای ایران» ...

***

نمایشگاه پاریس به همراه نمایشگاه های فرانکفورت و دیترویت از بزرگ ترین نمایشگاه‌های خودرو جهان هستند. کمابیش در این نمایشگاه‌ها هیچ نشانی از صنعت خودرو ایران نیست؛ تا پیش از این تنها در دو نمایشگاه اندک نشانه ای از ایران بود؛ نخست در نمایشگاه خودرو فرانکفورت سال ۲۰۰۷ که در آن پژو ۲۰۶ صندوقدار به نام «آریان»، رونمایی شد.

نمایشگاه خودرو پاریس، تنها نمایشگاهی بود که مدیرعامل یک شرکت ایرانی («ایران خودرو» ) در کنار یکی از مدیران عامل شرکتی بزرگ ( پژو ) خودرویی را رونمایی کردند. اکنون، پس از برداشته شدن تحریم‌ها، وزیر صنایع ایران مهمان برجسته ی نمایشگاه است؛ نخست به غرفه پژو و سیتروئن سری می زند و همه ی مدیران پژو به پیشوازش می روند و پس از آن به سراغ دستینه نمودن بزرگ ترین قرارداد صنعتی ایران پس از تحریم ها با «رِنو» فرانسه می رود.

در دومین روز نمایشگاه خودرو پاریس، بزرگترین قرارداد صنعتی ایران پس از «پیمان هسته‌ای» میان شرکت «رِنو» و «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» بسته شد. با این قرارداد تازه، شرکت «رِنو» این بار بگونه ای سرراست به فرآوری و فروش فرآورده های خود در ایران بدون نیاز به همکاری با «ایران خودرو» و «سایپا» خواهد پرداخت؛ جُستاری که می‌تواند برای نخستین بار، همچشمی سختی  میان یک شرکت مشترک ایرانی و فرانسوی و دو شرکت خودروساز دولتی ایرانی براه اندازد.

برگرفته از گزارش «پاریس پرخبرترین نمایشگاه خودرو برای ایران»، تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۵ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی های متن همه جا از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!